آشنایی با علم رجال (5)- فایده‌ی علم رجال و مبانی حجیت خبر واحد

به نام حضرت علم و عالم و معلوم

آشنایی با علم رجال (5)

فایده‌ی علم رجال و مبانی حجیت خبر واحد

فایده‌ی علم رجال

دانش رجال دانشی کاربردی و وسیله‌ای برای شناخت سندیِ حدیث معتبر از غیرمعتبر است. به عبارت دیگر دانشی است که از نتایج آن در شناخت حدیث صحیح و غیر صحیح استفاده می‌شود. بنابراین لازم است که ابتدا با ملاک اعتبار و حجّیت خبر واحد آشنا شویم و سپس رابطه‌ی دانش رجال را با ملاک انتخاب‌شده بسنجیم. از این رویکرد خواهیم توانست درباره‌ی نیاز به این دانش قضاوت کنیم.

مبانی حجّیت (اعتبار) خبر واحد

به استناد آیات و روایات متعدد، ما موظّفیم در تمام موضوعات حوزه‌ی معارف دینی از علم و یقین تبعیت کنیم و مجاز به تبعیت از گمان، حدس و ظن نیستیم:

آیات شریفه‌ی «وَ لا تَقفُ ما لیسَ لک بِه عِلمٌ» (اسراء/36) و «وَ ما یَتّبِعُ أکثَرُهُم إلّا ظَنّاً إنّ الظَّنَّ لایُغنی مِنَ الحَقِّ شَیئاً» (یونس/36)، از نمونه‌ی این آیات هستند.

در روایات هم همین مضمون مورد تأکید قرار گرفته است. با توجه به آیات و روایات، به راحتی می‌توان این قانون را پذیرفت که هیچ دلیلی اعتبار ندارد مگر آنکه علم‌آور و یقین‌آور باشد. بنابراین اثبات اینکه یک مورد ظنّی و حدسی از این قاعده استثنا شده است نیاز به دلیل معتبر و قطعی دارد.

به طور کلی ظن به دو شکل حاصل می‌شود:

1-   یکی آنکه ظنّ و حدس به ‌گونه‌ای حاصل شده باشد که وقتی غالب مردم به منشأ آن توجه می‌کنند همان ظنّ و حدس برای ایشان نیز حاصل شود، که از آن به «ظنّ نوعی» تعبیر می‌شود.

2-   در مقابل آن «ظنّ شخصی» قرار دارد که به وجود آمدن آن مبتنی بر ایجاد شرایط و زمینه‌های صرفاً شخصی در فرد است و ملاک اعتبار نمی‌باشد.

یکی از راه‌هایی که برای انسان‌ها ظنّ و حدس ایجاد می‌کند و در شریعت معتبر است، «خبر واحد» است. بنابراین ظنّ پدیدآمده از خبر واحد، از اقسام «ظنّ نوعی» به شمار می‌آید؛ یعنی از آن دسته ظنونی است که برای نوع انسانها ظنّ و حدس ایجاد می‌کند.

دلیل اعتبار خبر واحد

با توجه به قطعی نبودن صدور اخبار واحد، این بحث مطرح شده است که آیا از نظر دین عمل کردن به خبر واحد، به عنوان راهی که می‌تواند سنت معصوم (گفتار، کردار، سکوت تأییدی/تقریر، اخلاقیات و...) را اثبات کند، مجاز است یا خیر؟ به عبارت دیگر آیا دلیلی بر اعتبار ظنّ پدید آمده از خبر واحد وجود دارد یا خیر؟

بین قدمای فقیهان امامی‌مذهب، در این موضوع اختلاف شده و دو دیدگاه در بین ایشان شهرت یافته است:

1-   عده‌ای همچون شیخ مفید (م 413)، سید مرتضی (م 436) و عده‌ای پس از ایشان، که همه قبل از قرن هفتم هجری و ظهور علامه حلّی (م 726) می‌زیسته‌اند، خبر واحد را معتبر ندانسته‌اند. این گروه خبر واحد را تنها در صورت همراه بودن با قرینه‌هایی که به حق بودن و راست بودن آن شهادت می‌دهد می‌پذیرند.

2-   اکثر عالمان شیعه به حجیت و اعتبار خبر واحد معتقدند. به این معنا که آنچه از نظر طرفداران دیدگاه اول در حدیث معتبر است، ایشان نیز معتبر می‌دانند؛ لکن در دایره‌ای وسیع‌تر، خبر واحدی که راوی آن ثقه باشد را نیز می‌پذیرند و نزد آنها وجود قرینه‌ی قطعی بر صدق و حق بودن مطلب الزامی نیست.

ادله‌ی اعتبار خبر واحد از دیدگاه گروه دوم

1)     قرآن کریم

أ‌)         آیه‌ی نبأ: «یا أیُّهَا الذینَ آمَنُوا إن جاءَکُم فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَن تُصِیبُوا قَوماً بِجَهالةٍ فَتُصبِحُوا علی ما فَعَلتُم نادِمِین» (حجرات/6)

ب‌)  آیه‌ی نَفَر: «وَ ما کانَ المُؤمِنوُنَ لِیَنفِرُوا کافَّةً فَلولَا نَفَرَ مِن کُلِّ فِرقَةٍ مِنهُم طَائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنذِروُا قَومَهُم إذا رَجَعُوا إلَیهِم لَعَلَّهُم یَحذَروُن» (توبه/122)

ت‌)  آیه‌ی کتمان: «إنَّ الَّذیِنَ یَکتُمُونَ ما أنزَلنا مِنَ البَیِّناتِ وَ الهُدَی مِن بَعدِ مَا بَیَّنّاهُ لِلنَّاسِ فِی الکِتابِ أوُلئِکَ یَلعَنَهُمُ اللهُ وَ یَلعَنَهُمُ اللّاعِنُونَ» (بقره/159)

ث‌)    آیه‌ی سؤال: «وَ ما أرسَلنا مِن قَبلِکَ إلّا رِجالا ًنوحِی إلیهِم فَاسئَلوا أهلَ الذِّکرِ إن کُنتُم لاتَعلَمُون» (نحل/43)

2)     سنت:

منظور از سنت در اینجا روایاتی است که متواتر معنوی هستند. این روایات اعتبار خبر ثقه و عادل را مسلم گرفته‌اند.

3)     اجماع

4)     سیره‌ی عقلا (1)


آنچه به عنوان دلیل اعتبار خبر واحد مشهور است و محققان اسلامی آن را پذیرفته‌اند اعتبار خبر واحد با استناد به دلیل سیرۀ عقلایی است. در اینجا تنها به شرح این دلیل می‌پردازیم:

خبر واحد و سیره‌ی عقلا

مراد از سیره‌ی عقلا عملکرد خارجی تمامی عاقلان جهان، بدون در نظرگرفتن ملیت، فرهنگ، مذهب یا هر وجه تمایز دیگری است. این سیره را می‌توان از مطالعه در زندگی افرادی که در نقاط مختلف جهان، زندگی می‌کنند دریافت.

وجود عملکردی واحد از سوی عقلای جهان، با توجه به کثرت افرادش، گویای این نکته است که آنها دارای یک حسّ مشترک یا نهاد ناخودآگاه مشترک هستند. گویا ایشان در زندگی خویش نوعی قرارداد نانوشته را پذیرفته‌اند و بر اساس آن عمل می‌کنند؛ بدون آنکه حتی تعبیر خاصی از آن داشته باشند.

یکی از مواردی که می‌توان وجود سیره‌ی عقلا را بر اساس آن اثبات نمود، خبر واحد است. بدیهی است که عملکرد عقلا بر پایه‌ی اخباری که برایشان نقل می‌شود در شئون مختلف زندگی ثابت است. آنها در زندگی روزمره‌ی خود (مسائل اقتصادی، اجتماعی یا سیاسی) به خبرهای واحد اعتماد می‌کنند، اما این عملکرد در واقع شرایطی را در خود جای داده است که باز هم نانوشته‌اند.

از سوی دیگر چون این عملکردِ عقلایی، در هیچ محدوده‌ی زمانی و مکانی محصور نیست، لذا در عصر معصومین (علیهم السلام) هم وجود داشته و تا زمانی که بشر بر روی زمین زندگی می‌کند هم وجود خواهد داشت. بنابراین اگر شریعت، دین و کسی که از سوی خدا رسالت تبلیغ دین را به عهده دارد، در برخورد با مسائل دینی، این شیوه‌ی عقلائی را بر نمی‌تابید، باید به‌ گونه‌ای عدم رضایت خود نسبت به اجرای این شیوه در حوزه‌ی مسایل دینی را ابراز می‌کرد. از آنجا که چنین نکته‌ای، هر چند به صورت ضعیف، از متولّیان ابلاغ دین (پیامبر و ائمۀ معصومین) به مردم گزارش نشده است، نتیجه می‌گیریم که شریعت، احکام و معارفی را که بر اساس سیره‌ی عقلائی از طریق خبر واحد معتبر، از سوی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله و ائمه علیهم‌السلام، نقل می‌شود و به دین انتساب دارد پذیرفته است.

شرایط عقلائی خبر واحد معتبر

1)   اعتبار خبر ثقه: سیره‌ی عقلایی بر عمل به خبر واحدی استقرار یافته است که راوی آن ثقه و معتمد باشد. کسانی که این مبنا را پذیرفته‌اند، در تحلیل این سیره می‌گویند: «عقلا خبر مُخبر ثقه را مورد عمل قرار می‌دهند؛ پس ملاک اعتبار خبر واحد وثاقت و اعتماد به راوی است». اینان هیچ شرط دیگری را در اثبات صدور روایت نمی‌پذیرند، مگر آنکه روایت با روایت دیگر یا دلیل دیگری تعارض پیدا کند و از اعتبار ساقط شود.

2)    اعتبار خبر موثوق الصدور: سیره‌ی عقلا بر این پایه استوار است که هر خبر واحد گمان‌آوری، در صورتی که نوعی اعتماد عقلایی به صدور آن حاصل کنند، معتبر است. اما این اعتماد تا زمانی وجود دارد که قرینه و شاهدی بر اشتباه راوی وجود نداشته باشد.

به نظر می‌رسد با توجه به سیره‌ی عقلایی که هر کس در زندگی خود و اطرافیانش شاهد آن است، مبنای دوم به واقع نزدیک‌تر است. (2)

پ.ن:

1- بحث تفصیلی هر یک از این ادله و شیوه‌ی استدلال به آنها و جواب از آن در مباحث حجیت در دانش اصول فقه مطرح می‌شود.

2- خلاصه‌ای از درس پنجم آشنایی با علم رجال / دانشکده‌ی علوم حدیث

نظرات 1 + ارسال نظر
ح 1389/11/11 ساعت 12:42

حجیت نداره خبر واحد خودتو خسته نکن نبا هم مفهوم شرطیتش حجیت ندارد و انحصار سبیتی در او نیست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد