به نام حضرت علم و عالم و معلوم و معلم
نحو عربی (15)
توابع (2)
نعت (2)
شرایط وقوع کلمه در جایگاه نعت
اصل این است که نعت، مشتق باشد؛ یعنی، اسم فاعل (نافعٌ)، اسم مفعول (محبوبٌ)، صفت مشبّهه (حسنٌ)، صیغهی مبالغه و یا اسم تفضیل (أحسَن) باشد؛
با این حال، در مواردی نعتِ مفرد، اسم جامدی است که برای اینکه بتواند نعت قرار گیرد، باید آن را به اسم مشتق تأویل کرد؛ مهمترین اسمهای جامدی که توانایی تأویل به اسم مشتق را دارند و در جایگاه صفت به کار رفتهاند، به ترتیب زیرند:
اسمهای جامد مؤوّل به مشتق
1- مصدر: هو (رَجُلٌ ثِقَةٌ= هو رجلٌ مَوثوقٌ به)؛(أحمَدُ رجلٌ عَدلٌ= أحمدُ رجلٌ عادِلٌ)
2- «ذو» و «ذات»: (جاءَ رجلٌ ذو علمٍ= جاءَ رجلٌ صاحبُ علمٍ)؛ (جاءَتْ اِمرَأةٌ ذاتُ علمٍ= جاءَتْ اِمرَأةٌ صاحِبَةُ علمٍ)
3- موصولات خاص که همراه با صلهی خود به یک اسم مشتق تأویل میشوند: (جاءَ الرَّجُلُ الَّذی ضَرَبَ)
4- اسمهای اشارهی واقع پس از مشارٌالیه: (اللّهُمَّ ارْزُقْنی حَجَّ بَیْتِکَ الحَرامِ فی عامی هَذَا وَفی کُلِّ عامٍ)؛ (أکرِمِ المُعَلِّمَ هَذَا= أکرِمِ المُعَلِّمَ المُشارَ إلیه)
5- اسمهای منسوب: (رَأیتُ وَلَداً طَهرانیّاً)
ملاحظه:
افزون بر اسمهای جامد پیشین، چند واژهی دیگر نیز هرگاه پس از اسمهای دیگر به کار روند، صفت مؤوَّل به مشتّقِ آن اسمها به شمار میروند:
1- «ما»: «مای نکره» نامیده میشود و دالّ بر مبهم بودن موصوف و مقیّد نبودن آن به هیچ صفتی است (اُکْرِمُ رَجُلاً ما= اُکْرِمُ رَجُلاً مُطلَقاً غَیْرَ مُقَیَّدٍ بِصِفَةٍ)؛
2- «کُلّ»
3- «أیّ»: که هر دو بر برخورداری موصوف از منتهادرجهی صفت دلالت میکنند و معنای «کامِل» را به ذهن میرسانند (أنْتَ رَجُلٌ کُلُّ الرَّجُلِ؛ جاءَنی رَجُلٌ أیُّ رَجُلٍ= أنتَ رجلٌ کامِلٌ فی الرُّجُولِیَّةِ)
وجوه تطابق صفت با موصوف
صفت باید از چهار جهت از موصوف تبعیت کند:
1- نوع: مذکر و مؤنث بودن
2- عدد: مفرد، مثنی، جمع
3- معرفه و نکره بودن
4- اعراب
نمونه:
جاءَ الرّجلُ العالِمُ
جاءَتْ اِمرَأةٌ عالِمَةٌ
رِجالٌ عُلَماءُ
جاءَ الرَّجُلانِ العالِمانِ
جاءَتْ اِمرأتانِ عالِمَتانِ
جاءَ الرِّجالُ العُلَماءُ
جاءَتُ نِساءٌ عالِماتٌ (1)
پ.ن:
1- خلاصهای از درس پانزدهم نحو عربی 3 / دانشکده علوم حدیث