جوامع حدیثی متقدم و متأخر شیعه(15)- سایر جوامع حدیثی

به نام حضرت علم و عالم و معلوم

جوامع حدیثی متقدم و متأخر شیعه(15)

سایر جوامع حدیثی

کتاب عوالم العلوم و المعارف

این مجموعه، تألیف شیخ عبدالله بن نورالله بحرانی اصفهانی از عالمان قرن 12 هجری است، وی محدث، فاضل، نقّاد و از شاگردان علامه مجلسی است، هنگام تألیف بحار همکار مجلسی بوده و نزدیک بیست سال بر وی قرائت کرده و از وی اجازه‌ی حدیث داشته است.

نام کامل این کتاب «عوالم العلوم و المعارف و الاحوال من الآیات و الاخبار و الاقوال» است. این کتاب مجموعه‌ی حدیثی بزرگی است که طبق نقل صاحب الذریعه تعداد مجلدات آن بسیار بیشتر از بحارالانوار بوده و گویا مجلدات آن به صد جلد میرسیده است. این اثر به صد کتاب و صد و بیست و نه جزء تقسیم شده است.

درباره‌ی انگیزه‌ی تألیف این کتاب گفته شده است: پس از آنکه علامه مجلسی تألیف و تدوین بحار الانوار را سامان داد، بر آن شد تا با نگارش مستدرک البحار تمام اخبار و احادیث اهل بیت را یکجا گرد آورد که با درگذشت وی، این آرزو انجام نپذیرفت.

پس از چندی شیخ عبدالله بحرانی، آستین همت بالا زد و در پی انجام آرزوی استاد خویش برآمد. وی با نگارش کتاب عوالم روایات زیادی را با نظمی جدید، همراه با ابداع در تنظیم و ابتکار در عناوین، یکجا گرد آورد.

در این اثر مؤلف سند حدیث را به طور کامل ذکر میکند و از مصدر روایت هم نام میبرد.

چاپ مجلدات موجود از این مجموعه با تحقیق مؤسسه‌ی امام المهدی و زیر نظر آقای سید محمدباقر ابطحی اصفهانی در حال انجام است و تاکنون چندین مجلّد آن چاپ شده است.

برخی از مجلدات عوالم که تاکنون منتشر شده است عبارتند از:

العقل و العلم (ج 2و 3)؛

احوال سیدة النساء فاطمة الزهراء (ج11)، همراه با مستدرکات؛

امیر المؤمنین الامام علی بن ابی طالب (ج15)، همراه با مستدرکات؛

النصوص علی الائمه (ج 15)، همراه با مستدرکات؛

الامام الحسن (ج16)؛

الامام الحسین(ج17)؛

الامام علی بن الحسین (ج18)؛

الامام محمد بن علی الباقر (ج19)، همراه با مستدرکات؛

الامام موسی بن جعفر (ج21)؛


الامام علی بن موسی الرضا (ج22)، همراه با مستدرکات؛

مستدرک الامام محمد بن علی الجواد (ج23).

کتاب جامع المعارف و الاحکام

کتاب جامع المعارف والاحکام که به اختصار به آن جامع الاحکام نیز گفته میشود تألیف سید عبدالله بن محمدرضا شبّر حسینى حلّى کاظمی (1188 تا 1242 ه) است. سید عبدالله شبّر در عصر خود به مجلسی دوّم شهرت یافته بود. قریب هفتاد اثر برای وی برشمردهاند. آثار زیر از تألیفات اوست:

  • تفسیر الوجیز معروف به تفسیر شبّر در 1 جلد؛
  • تفسیر الجوهر الثمین فی تفسیر القرآن المبین در 2 جلد؛
  • مصابیح الانوار فی حل مشکلات الاخبار در 2 جلد؛
  • جامع المقال فی معرفة الرواة و الرجال؛
  • شرح نهج البلاغه.

کتاب جامع المعارف و الاحکام نیز از مهمترین آثار وی و یکی از جوامع بزرگی است که پس از وافى، وسائل و بحار تألیف شده است. طبق نقل آقا بزرگ تهرانی این کتاب در چهارده مجلد به ترتیب زیر تنظیم شده است:

1-      التوحید؛

2-       الکفر والایمان؛

3-       المبدأ والمعاد؛

4-       الاصول الاصلیه؛

5-       الطهاره؛

6-       الصلاه؛

7-       الزکاة والخمس والصوم و الاعتکاف؛

8-       الحج؛

9-       المزار و معه الجهاد والامر بالمعروف والنهى عن المنکر والجهاد؛

10-    المطاعم والمشارب إلى الغصب؛

11-    الغصب والمواریث إلى آخر الدیات؛

12-    النکاح؛

13-    المعاملات؛

14-    الخاتمة الرجالیه.

مؤلف، این کتاب را با حذف اسانید و اسقاط مکررات خلاصه کرده و نامِ ملخص جامع الاحکام و المعارف بر آن نهاده است. کتاب جامع المعارف و الاحکام تاکنون چاپ نشده ولی خلاصه‌ی آن در دو جلد منتشر شده است.

کتاب حدائق العارفین

مؤلف این کتاب میرزا فضلعلى بن میرزا عبدالکریم ایروانى تبریزی (1278 تا 1337ه) است. وی تألیفات دیگری همچون دیوان شعر و شبه کشکولی با نام ریاض الازهار و همچنین کتاب ادعیهای به نام مصباح الداعی داشته است. این کتاب که جامع روایات کتاب‌های وافى، بحار، وسائل و مستدرک الوسائل است در چند مجلد تألیف شده است.

در ابواب این کتاب ابتدا آیات قرآن همراه با تفسیر ذکر شده و همچنین احادیث شرح داده شده است. این کتاب ظاهراًتکمیل نشده و غیر از جلد اوّل آن که طبع گردیده از بقیه‌ی اجزای آن اطلاعی در دست نیست.

آثار الصادقین

تألیف مرحوم آیتالله شیخ صادق احسان بخش (م1380 ه.ش) از عالمان معاصر است.

مؤلف کتاب در بیان هدف خود از تألیف کتاب، نوشته است: «...پس از تتبع و تدبر ممتد در متون اخبار و روایات که در صحاح و مآخذ معتبره‌ی اسلامی آمده، بر آن شدم تا آنجا که بضاعت و سرمایه‌ی علمی به تأیید حضرت باری تعالی شأنه کمک و مساعدتم کند، به منظور تعمیم فایده، آن را به زبان فارسی روان و ساده، بیرون از ایجاز مخلّ و اطناب ممّل ترجمه و شرح کنم تا از برای استادان تذکری، و مبتدیان را مرشدی باشد».

مؤلف همچنین شیوه‌ی تألیف خود را چنین بیان میکند: «کتاب شریف سفینة البحار که در حقیقت زورقی برای پیمودن اقیانوس وسیع اخبار آل عصمت است بیشتر مورد مطالعهام بود، سبک تألیف آن کتاب عزیز انگیزهام شد که مجموعه‌ی خود را به همان نحوه‌ی ترتیب حروف تهجی مرتّب سازم و سعی کردم که منابع و مآخذ احادیث شریفه‌ی منقوله از کتب شیعه و سنی بلاواسطه در صدر هر حدیثی ذکر گردد و در ترجمه نیز رعایت امانت لفظاً و معناً شده و از تصرف و شرح خودداری گردد و مطالب مربوط به «اله» و «اسم» تیمناً و احادیث راجع به حضرت امام اوّل امیرالمؤمنین و حضرت ام الائمه تأدّباً در ردیف حرف الف (جلد اول)ذکر گردید.»

این اثر در 31 جلد منتشر شده و مشتمل بر44635 حدیث است.

 

میزان الحکمه

مؤلف این کتاب آقای محمد محمدی ریشهری، از حدیث پژوهان معاصر است. وی در مقدمه‌ی کتاب انگیزه‌ی خود از تألیف کتاب را چنین بیان میکند:

1-      ضمن جستجو و کاوش در متون اسلامی، این اعتقاد راسخ در من پدید آمد که نیرومندترین، ژرفترین، زیباترین و سادهترین برهان‌های علمی و فلسفی در زمینه‌ی آفرینش و رستاخیز و موضوعات فکری، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در لابلای این متون نهفته است...

2-      برخی آیات قرآن کریم مفسر برخی دیگر است؛ از اینرو، کسی که به آیات قرآن احاطه‌ی کامل داشته باشد میتواند آنها را بوسیله‌ی یکدیگر تفسیر کند. در مورد فهم و تفسیر احادیث و روایات نیز این نکته صادق است.

من ملاحظه کردم که کار گردآوری و باببندی روایات و احادیث مربوط به قصایای فقهی، اعم از عبادات و معاملات، به گونهای تقریباً کامل انجام گرفته است؛ اما در خصوص مسائل فکری، اخلاقی و اجتماعی سوگمندانه چیزی یافت نمیشود و اگر هم کوشش‌هایی صورت پذیرفته باشد، تقریباً قابل ملاحظه نیست.

اولین چاپ میزان الحکمه بدون ترجمه‌ی فارسی در ده جلد در سال 1362 ه‍.ش آغاز شد، در این چاپ اسامی معصومین (علیهم السلام) با علامت اختصاری مشخص و آدرس منبع هر روایت در متن ذکر شده است. ویرایش جدید میزان الحکمه در 14جلد، همراه با ترجمه‌ی فارسی روایات و یک جلد فهرست، به چاپ رسیده است این اثر شامل 546 مدخل اصلی است که از مدخل «ایثار» شروع و به مدخل «یقین» ختم میشود و در مجموع 4260 مدخل فرعی و 12030 روایت را در بر دارد. در این چاپ علاوه بر کاهش و افزایش تعدادی از روایات به جای رمز از نام صریح معصومین استفاده شده و آدرس احادیث به پاورقی منتقل شده است.

گزیدهای از مهمترین مدخل‌ها و احادیث این کتاب در مجموعهای به نام منتخب میزان الحکمه در یک جلد منتشر شده که شامل 419 مدخل اصلی، 1900 مدخل فرعی و6848 حدیث است.

نظر به تکمیل و توسعه‌ی مدخل‌ها و احادیث کتاب میزان الحکمه، از سال 1366 ه‍.ش، طرح تدوین موسوعه میزان الحکمه توسط مؤسسه‌ی علمی-فرهنگی دارالحدیث زیر نظر مؤلف آغاز شد و اولین مجلد آن در سال 1383 منتشر گردید.

الحیاة

این کتاب مجموعهای است که توسط آقایان حکیمی (محمد رضا، محمد و علی) تألیف شده است.

مؤلفان در مقدمه‌ی کتاب، مجموعه‌ی الحیاة را چنین تعریف کردهاند:

این مجموعه دایرةالمعارفی است، اسلامی، علمی، و موضوعی که راه و رسم زندگی فردی و اجتماعیِ آزاد و پیشرو را ترسیم میکند، و انسان‌های سراسر جهان را به پیروی از یک حاکمیّت انسانی صالح فرا میخواند.

مؤلفان همچنین دربارۀ موضوع کتاب چنین مینویسند:

الحیاة یک جهانبینی و جهانشناسی مرتبط، و یک دستگاه )سیستم) فکری- علمیِ دینی است، فهم شده و برگرفته از اصل اسلام یعنی قرآن کریم و تعالیم پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و امامان معصوم (علیهم السلام) و فهرستی است از مسائل و نیازهای گوناگون فردی، اجتماعی، مادّی و معنوی انسان، در زندگی متحول و نوین بشری، به مقصود تأسیس جامعه‌ی سالم و متکامل انسانی. غرض از آن موعظه و پیشنهاد نیست، بلکه عرضه یک نظام است با ترسیم زمینههای اجرایی آن.

پس این کتاب، تنها مجموعهای از آیات و احادیث نیست، بلکه تنظیم جهانشناسی و ایدئولوژی اسلامی است با التزام دقیق به اینکه این جهانشناسی و ایدئولوژی، به دست آمده از قرآن و حدیث و از فهم مجموعی و موضوعی آنها باشد.

موضوع کتاب:

این کتاب مجموعهای است یک پیکر، از:

1-      مسائل حیات؛

2-      مسائل انسان؛

3-      مسائل شناخت؛

4-      مسائل علم؛

5-      مسائل هدایت؛

6-      مسائل تربیت؛

7-      مسائل تعلیم؛

8-      مسائل سیاست و حاکمیت؛

9-      مسائل اقتصاد؛

10-   مسائل عدالت اجتماعی؛

11-   مسائل اخلاق؛

12-    مسائل رازوَری و عبادت؛

13-   مسائل کار و فعالیت؛

14-   مسائل هنر؛

15-    مسائل اصلاح؛

16-    مسائل جامعه؛

17-   مسائل فلسفه‌ی تاریخ؛

18-   مسائل تکامل انسانی؛

19-   مسائل تحول آفرینی و انقلاب؛

20-   مسائل دفاع و حماسه؛

و بسیاری مسائل دیگر.

مأخذ کتاب:

در این مجموعه، به جز نشان دادن جای هر آیه، در قرآن کریم، مأخذ هر حدیث نیز آمده است. این مأخذها در نوع خود معتبر است به ویژه که بیشتر آنها، مستقیم و غیر مستقیم از مصنفات قدما، کتب اربعه و دیگر تألیفات مشایخ محدثان و عالمان متقدم است که هر کدام، به گونهای، معتبر تلقی گشته است. و نیز هر جا از کتاب بحارالانوار نقل شده سعی بر آن است از احادیثی استفاده شود که از مأخذ موثّق و معتبری نقل شده باشند.

این مجموعه توسط احمد آرام ترجمه شده و دفتر نشر فرهنگ اسلامی آن را چاپ کرده است.(1)

پ.ن:

1- خلاصه‌ای از درس پانزدهم جوامع حدیثی / دانشکده علوم حدیث

جوامع حدیثی متقدم و متأخر شیعه (14)- مستدرک الوسائل و جامع احادی

به نام حضرت علم و عالم و معلوم

جوامع حدیثی متقدم و متأخر شیعه (14)

مستدرک الوسائل و جامع احادیث الشیعه

محدث نوری و کتاب مستدرک الوسائل

نگاهی به زندگی محدث نوری

میرزا حسین نوری طبرستانی معروف به «محدث نوری» و «خاتم المحدثین» در 18 شوال سال 1254 هجری در روستای «یالو» از روستاهای شهر «نور» مازندران (طبرستان) متولد شد. پدرش، مرحوم علامه میرزا محمدتقی نوری طبرسی (م1263ه) را که از عالمان و فقیهان بزرگ مازندران بود در هشت سالگی از دست داد و به خدمت عالم جلیل، مولی محمدعلی محلاتی درآمد. پس از چند سال به تهران آمد و به محضر فقیه زاهد، شیخ عبدالرحیم بروجردی رسید، که بعدها دختر او را به نکاح خود درآورد.

در سال 1273، همراه مرحوم بروجردی به عراق مهاجرت کرد. محدث نوری چهار سال در نجف ماند و سپس به ایران بازگشت.  بار دیگر در سال 1278 به عراق بازگشت. در این سفر، ملازمت فقیه جامع، شیخ عبدالحسین تهرانی (شیخ العراقین) را برگزید. شیخ العراقین نخستین کسی بود که به محدث نوری اجازه‌ی روایت داد. وی چند سال در کربلا و کاظمین در خدمت شیخ العراقین بود. در سال 1280 برای نخستین بار به سفر حج رفت. آنگاه به نجف بازگشت و مدت زمانی کوتاه را در خدمت خاتم الفقها، شیخ مرتضی انصاری (م 1281ه) سپری کرد.

در سال 1284 برای دومین بار به ایران بازگشت، و به زیارت حضرت رضا علیه‌السلام مشرف گردید. پس از دو سال، در سال 1286 بار دیگر به عراق بازگشت و از آنجا برای دومین بار به سفر حج مشرف شد و به نجف بازگشت.

در سال 1291 با مهاجرت آیتالله میرزا محمد حسن شیرازی به سامرّا، محدث نوری در شمار اولین گروهی بود که در خدمت استاد به سامرّا هجرت کرد. در سال 1297 برای بار دوم به قصد زیارت حضرت رضا علیه السلام عازم ایران شد و سپس در سال 1299 برای سومین بار عازم سفر حج گردید. یکی از پر برکتترین دوران زندگی میرزای نوری دوران اقامت وی در سامرا است که تا سال 1314 یعنی دو سال پس از درگذشت میرزای شیرازی ادامه داشت. وی در این مدّت، علاوه بر اینکه مشاور و نماینده‌ی مرحوم میرزای شیرازی در شئون اجتماعی و مرجعیت آن بزرگوار بود، در تهیه‌ی نسخههای نفیس شیعی، شناخت و بررسی کتاب‌ها و تألیف آثار گرانقدر و جاودانه میکوشید.

محدث نوری در سال 1314 به نجف بازگشت و دورهای دیگر در زندگی خود را آغاز کرد که تا زمان رحلت او یعنی سال 1320  ادامه داشت. محدث نوری در طول عمر خویش از کتابخانههای فراوان در عراق، ایران و... دیدن کرد و خود نیز با تلاش بسیار و شور و شوق فراوانی که برای جمعآوری کتاب داشت، موفق شد کتاب‌های بسیاری را در کتابخانه‌ی بزرگ و کم‌نظیر خود گرد آورد. کتابخانه‌ی محدث نوری در نجف از مهمترین کتابخانههای آن عصر به شمار میرفت.

سرانجام وی در 27 جمادی الثانی1320 در نجف اشرف در گذشت و در صحن مطهر حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام دفن گردید.

اساتید و شاگردان

اساتید

  1. ملا محمدعلی محلاتی (م1306هـ)
  2. شیخ عبدالرحیم بروجردی (م 1306 ق)
  3. شیخ عبدالحسین تهرانی (شیخ العراقین)(م1286ق)
  4. شیخ مرتضی انصاری(م 1281ق)
  5. ملا علی کنی(م1306)


شاگردان

1-      شیخ عباس قمی (م1359هـ) صاحب مفاتیح الجنان

2-      شیخ آغابزرگ تهرانی (م1398هـ)، صاحب الذریعه

3-      شیخ فضلالله نوری(م1327ق)، خواهر زاده و داماد محدث نوری.

4-      شیخ محمد حسین کاشف الغطا (م1373ق)

5-      سید عبدالحسین شرف الدین عاملی (م1325ق)

6-       میرزا جوادآقا ملکی تبریزی (م1343هـ)

آثار و تألیفات

مرحوم محدث نوری قریب به30 اثر به زبان عربی و فارسی از خود به جا گذاشت که در اینجا به برخی از این آثار اشاره میکنیم:

1-      نَفَسُ الرَّحمنِ فی فَضائلِ سیدِنا سلمان؛ که از اولین آثار محدث نوری است

2-      جَنَّةُ المَأوَی؛ درباره‌ی کسانی که در غیبت کبری به ملاقات حضرت حجت (عج الله فرجه) نایل شدهاند.

3-      النَّجمُ الثاقِب؛ در احوال امام زمان (عج الله فرجه) به فارسی.

4-       صَحیفةُ الرّابِعَةِ السَّماوِیَة؛ در ادعیه حضرت سجاد (علیه السلام)

5-      الصَّحیفةُ الثانِیةِ العَلَویَّة؛ در ادعیه حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام)

6-      فَصلُ الخِطاب؛ در موضوع تحریف قرآن کریم.

7-      الفیضُ القُدسِی؛ در شرح حال علامه مجلسی.

8-      مُستدرَکُ الوَسائِل وَ مُستنبِطُ المَسائِل؛

محدث نوری در نگاه عالمان

مرحوم شیخ آغابزرگ تهرانی: شیخ میرزا حسین نوری طبرسی، پیشوای پیشوایان حدیث و رجال در دوره‌‌های متأخر و از بزرگان علمای شیعه و رجال مهمّ اسلام در این قرن بود.

میرزا محمدعلی مدرس تبریزی: عالم ربّانی و قدّوسی، صاحب فیض قدسی، خاتم الفقهاء و المحدثین، صفوة المتقدمین و المتأخرین، ناشر آثار الائمة الطاهرین، حاج میرزا حسین بن محمدتقی نوری طبرسی، از ثقات و اعیان و اکابر علمای امامیّه‌ی اثنیعشریه‌ی اوائل قرن حاضر است که فقیه، محدّث، متتبّع، مفسّر، رجالی، عابد، زاهد، متورّع و متّقی است.

علامه سید محسن امین: ایشان عالمی فاضل و محدّث، متبحّر در علم حدیث و رجال، آشنا به سیره و تاریخ، پژوهش‌گری خستگیناپذیر در حدیث و رجال، و زاهدی عابد بود.

کتاب مستدرک الوسائل

نام کتاب: نام کامل کتاب مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل است. مرحوم آغابزرگ تهرانی این اثر را چهارمین جامع حدیثی متأخر بر شمرده است.

موضوع کتاب: موضوع این کتاب روایات و احادیث ائمه‌ی اطهار (علیهم السلام) درباره‌ی مسائل و احکام شرعی است که به عنوان مستدرک و تکملهای بر کتاب وسائل الشیعه‌ی شیخ حرّ عاملی نگاشته شده است.

انگیزه‌ی نگارش: محدث نوری در مقدمه‌ی کتاب، انگیزه‌ی خود را از نگارش این کتاب این‌گونه بیان میکند: ما با مراجعه به دیگر کتاب‌های روایی اصحاب به بخش دیگری از روایات برخوردیم که کتاب ارزشمند وسائل الشیعه آنها را در بر ندارد. آن روایات بر چند بخش است:

  1. روایاتی که در کتابهای روایی معتبر قدیمی بوده ولی به دست شیخ حر عاملی نرسیده است.
  2. روایاتی که در کتابهایی آمده است که ایشان به نام مؤلف آن دسترسی پیدا نکرده و ما با تحقیقات خود که در خاتمه مستدرک آوردهایم به نام این کتاب‌ها و نام مؤلفان و ادله‌ی اعتبار آنها پی بردهایم.
  3. برخی روایات در کتاب‌های معتبری که در اختیار ایشان بوده وجود داشته، اما وی آن‌ها را در کتابش نیاورده است یا از آن‌ها غفلت کرده و یا متوجه آنها نشده است.

دیدم که جمعآوری و تنظیم آن‌ها و الحاقشان به کتاب وسائل از بهترین عبادات و اعمال برای نزدیکی به درگاه خداوند متعال است، چرا که در جمعآوری آن‌ها فوائد بزرگ و منافع عمومی عظیمی است.

زمان نگارش: محدث نوری در حدود سال 1295 هجری در شهر سامرّا بخش اصلی آن را به اتمام رسانده است و در سال 1319 در شهر نجف اشرف بخش دوم کتاب را که خاتمه‌ی آن است به پایان رساند. وی حدود 24 سال از عمر شریف خود را در جمع آوری این کتاب ارزشمند صرف نموده است.

ساختارکتاب: محدث نوری کتاب خود را به ترتیب ابواب وسائل‌الشیعه و به همان شیوه تنظیم کرده است. از این رو این کتاب نیز با ابواب مقدمه‌ی عبادات آغاز شده و در پی آن50 کتاب فقهی به ترتیب ابواب وسائل‌الشیعه از کتاب طهارت تا کتاب دیات آمده است. در پایان نیز خاتمه‌ی کتاب با12 فایده‌ی سودمند قرار گرفته است.


تعداد روایات: محدث نوری در کتاب مستدرک خود بیش از 23 هزار روایت را که در کتاب وسائل نیامده جمع آوری کرده است که طبق چاپ آل البیت شمار آنها 23129 روایت است.

چاپ‌های کتاب: این اثر به جز چاپهای قدیمی سه جلدی امروزه در 18 جلد بهعلاوه‌ی 9 جلد خاتمه با تحقیق و پاورقی‌های مفید توسط مؤسسه آل البیت چاپ شده است.

منابع مستدرک الوسائل

محدث نوری 6  کتاب را معتبر و جزو منابع مستدرک برشمرده است:

1.       مصباحُ الشریعه منسوب به امام صادق

2.       عوالِی اللئالی، ابن أبی جمهور أحسائی

3.       الفقه الرضوی، منسوب به امام رضا علیه السلام

4.       کتاب الشهاب، ابن سلامۀ قُضاعی

5.       جامعُ الاخبار، محمد بن محمد سبزواری

6.       الدرر و الغرر آمدی.


شیوه‌ی تألیف

1-      محدث نوری کتاب مستدرک را به شیوه کتاب وسائل تنظیم کرده است. وی باب‌های کتاب را مانند باب‌های وسائل مرتب و نامگذاری کرده است تا مراجعه کننده به راحتی بتواند روایات مورد نظر را پیدا کند و اگر نظر وی با صاحب وسائل در نامگذاری برخی از بابها فرق میکرده باز هم رعایت هماهنگی شده تا دو کتاب، نوشته یک نفر به نظر آید اما در آخر باب دیدگاه خود را مطرح کرده است.

2-      اگر در باب خاصی روایات جدیدی نیافته آن باب را حذف نموده است.

3-      در این کتاب برای رعایت اختصار از صاحب وسائل به شیخ و از کتاب وسائل به اصل تعبیرشده است.

4-      در پایان بیشتر ابواب، مباحثی مربوط به آن ابواب را با عنوان نوادر ذکر کرده است مباحثی که ذکر آن در خلال ابواب مناسب نبوده است.

5-      گاهی شیخ حر عاملی روایتی را به اندک مناسبتی در باب خاصی آورده است در حالی که آن روایت با دیگر ابواب مناسبت بیشتری داشته است، محدث نوری آن روایت را در باب مناسب نیز که به نظر وی لازم بوده، آورده است.

ویژگی‌های کتاب

1-      برخی از روایات ضعیف در کتاب وسائل در این کتاب با سند صحیح آمده است.

2-      کثرت و فراوانی برخی از روایات غریب و نادر کتاب وسائل، در این کتاب ثابت شده است.

3-      سند برخی روایات مرسله در این کتاب آمده است.

4-      بعضی روایات موقوف در این کتاب مستند شده است.

5-      دلالت برخی روایات غیر ظاهر، روشن و آشکار گردیده است.

6-      روایات برخی آداب شرعی، فروع و احکام، که در وسائل برای آنها روایتی نیامده است، در این کتاب آمده است.

خاتمه‌ی مستدرک

محدّث نوری در فوائد مطرح شده در خاتمه‌ی کتاب به این مباحث پرداخته است:

1-      منابع کتاب (ج  1خاتمه، ص9)

2-      معرفی و اعتبار منابع کتاب و مؤلفان آنها (ج1، ص15)

3-      سند محدث نوری به منابع و مشایخ روایی وی (ج2، ص5)

4-      مطالبی درباره‌ی کتاب کافی (ج3،ص461)

5-      شرح مشیخه‌ی کتاب من لا یحضره الفقیه (ج4، ص5)

6-      نکاتی درباره‌ی تهذیبین و مشیخه‌ی آن (ج6،ص11)

7-      اصحاب اجماع و تعداد آنها (ج7، ص5)

8-      توثیق اصحاب مجهول امام صادق علیه السلام (ج7،ص69)

9-       بحثی در الفاظ، دال بر مدح و وثاقت و داخل کردن بسیاری از احادیث حسن در شمار احادیث صحیح (ج7،ص87)

10-    راویان معتبری که در خاتمه وسائل الشیعه نام آنها برده نشده است. (ج7، ص108)

11-    دیدگاه اخباریان درباره‌ی حجیت قطع (ج9، ص304)

12-  ارزش و منزلت علم حدیث و شرح حال خود نوشت محدث نوری (ج9، ص329)

آیتالله بروجردی و کتاب جامع احادیث الشیعه

نگاهی کوتاه به زندگانی آیت الله بروجردی

سید حسین طباطبایى بروجردى فـرزنـد سید على طباطبائى، در سال 1292 هـ. ق در بـروجرد متولد گردید و در خانواده علم و تقوى و فضیلت رشد کرد. وى تحصیلات خود را از اصفهان شروع کرد و در نجف اشرف در محضر بزرگان آن عصر ادامه داد. از اساتید وی مرحوم آخوند ملا کاظم خراسانى و مرحوم سید کاظم یزدی را میتوان نام برد. شاگردان وی بسیارند. تعدادی از مراجع معاصر و فقیهان برجسته کنونی از جمله شاگردان ایشان به شمار مىآیند.

تألیفات بسیارى قریب به چهل کتاب و رساله از آیتالله سید حسین بروجردى به یادگار مانده است که از آ‌ن‌هاست:

1-      جامع احادیث الشیعه.

2-      تعلیقه بر اسفار ملا صدرا.

3-      حاشیه بر کفایة الاصول آخوند خراسانی.

4-      حاشیه بر نهایۀ شیخ طوسى.

5-      بیوت شیعه (خاندان‌هاى علمى شیعه)

6-      تجرید الاسانید یا ترتیب الاسانید یا تنقیح الاسانید ده کتاب حدیثی و رجالی مانند کافی، تهذیب، من لا یحضره الفقیه، رجال کشى و...

آیتالله بروجردی بخش عظیمى از زندگى خویش را در راه پربار ساختن مکتب فقهى اهـلبـیـت عصمت و طهارت سپرى ساخت و در فقه و فقاهت مقام بس شامخى را حـائز گـردیـد. از مـهـمتـریـن اقدامات مذهبی و اجتماعی وی ساختن چندین کتاب‌خانه، بیمارستان، مدرسه‌ی علمیه و مسجد است که از آن جمله میتوان تأسیس مسجد اعظم قم و مسجد بزرگ بندر هامبورگ آلمان را نام برد.

وی در دوازدهـم ماه شوال سال 1380 هـ. ق، مطابق دهم فروردین سال 1340 هـ.ش در سن هشتاد و هشت سالگى در قم رحـلـت کرد.

کتاب جامع احادیث الشیعه

نام کتاب: جامع احادیث الشیعه فی احکام الشریعة است که با نام جامع الاحادیث نیز از آن نام برده میشود.

انگیزه و روند تألیف: مرحوم آیةاللَّه بروجردى معتقد بود که کتاب وسائل‌الشیعه به سبب برخی کاستی‌ها و اشکالات نیازمند تنقیح و تکمیل است. برخی از این کاستیها از دیدگاه وی عبارت بودند از:

1-      تقطیع احادیث که موجب میشود مجتهد در مقام استنباط به درستی متوجه فضای صدور حدیث و قرائن موجود در متن نگردد.

2-      عدم ذکر آیات مربوط به احکام در ابتدای ابواب

3-      آمیخته شدن احادیث آداب و سنن با احادیث احکام فقهی

4-      نقل نکردن دقیق برخی از احادیث کتب اربعه به طوری که گاه معنای احادیث نقل شده در وسائل با احادیث اصلی تفاوت می‌‌‌کند.

5-      استفاده از ارجاعات مبهمی همچون تقدّم و یأتی بدون تعیین نشانی دقیق حدیث مورد اشاره.

6-      در پارهای از ابواب همه‌ی احادیث یک موضوع ذکر نشده و بر عکس احادیث دیگری که با آن موضوع مرتبط نیستند، نقل شده است.

بدین جهت ایشان تصمیم گرفت تا کتاب جامع حدیثى دیگرى تألیف کند که آن اشکالات و ایرادات را نداشته‏ باشد. این طرح به اهتمام تعدادی از شاگردان آیت الله بروجردی و با اشراف و نظارت مستمر ایشان آغاز شد.

موضوع کتاب: موضوع این کتاب روایات فقهی است که با چینش و نظمی خاص برای تسهیل مراجعه‌ی فقها تنظیم گردیده است. علاوهبر این روایاتِ سنن، آداب، اخلاق، دعاها و اذکار نیز به صورت مستقل در این کتاب ذکر شده است.

ساختار کتاب: این کتاب به لحاظ ترتیب کتابها و اسلوب همانند وسائل بوده و در ترتیب ابواب و فصول، نیز ترتیب کتاب وافی را به کار برده است و به طور کلی این کتاب از لحاظ ترتیب کتب و ابواب در عین اختصار، بر سایر کتب حدیث، به ویژه بر وافی و وسائل، برتری دارد.

مجلد اول کتاب با مقدمهای شامل تاریخ تدوین حدیث و سیر آن در ادوار بعد شروع میشود. ضمناً حدیث ثقلین مورد بررسی و تأکید قرار میگیرد و سپس ضمن بیست باب عناوینی را که جنبه‌ی مقدماتی نسبت به احادیث احکام دارد، آورده است مباحثی مانند: بحث از حجیت سنت رسول اکرم و احادیث ائمه‌ی اطهار، عدم جواز به رأی و قیاس، بحث از شرایط تکلیف، لزوم نیت در عبادات و... تألیف مقدمه را آیتالله بروجردی خود آغاز کرد و پس از وفات وی، فرزندش سید محمد حسین آن را تکمیل نمود. از جلد دوم به بعد به احادیث احکام پرداخته است که از کتاب طهارت آغاز و به کتاب دیات و قصاص ختم شده است.

تعداد روایات

جامع احادیث الشیعه طبق شمارشی که در چاپ 31 جلدی آن صورت گرفته است، دارای 48342 حدیث است.

منابع و مآخذ کتاب

در این کتاب کلیه‌ی روایات وسائل الشیعه و مستدرک وسائل الشیعه آمده است، به جز روایاتی که از مصباح الشریعه نقل شده و روایاتی که به احکام شرعی ارتباطی نداشته است. البته در برخی از ابواب چنانچه روایاتی مرتبط از غیر این دو کتاب نیز یافت شده، آن را هم آورده است. مآخذ این کتاب عمدتاً همان مآخذ کتاب وسائل و مستدرک الوسائل است و هر منبعی که در اختیار مؤلفان بوده است مستقیماً و آنچه در دسترس ایشان نبوده به وسیله‌ی این دو کتاب از آن نقل حدیث کردهاند.

از بین کتابهای حدیثی نام شش کتاب را به جهت کثرت نقل از آنها به رمز آوردهاند که عبارتاند از

کافی: «کا»، تهذیب الاحکام: «یب»، استبصار: «صا»، کتاب من لایحضره الفقیه: «فقیه»، وسائلالشیعه: «ئل»، مستدرک‌‌الوسائل: «ک» و بقیه‌ی منابع حدیثی نیز با نام مشهور نام برده شدهاند.

ویژگی‌ها و امتیازات جامع احادیث الشیعه

1-      ذکر آیات مربوط به موضوع هر باب در ابتدای باب به ترتیب قرآنی.

2-      عدم تقطیع روایات، جز در برخی احادیث طولانی.

3-      جدا شدن روایات سنن، آداب و ادعیه از احادیث مربوط به احکام فقهی و آوردن آنها در مجلدی جداگانه.

4-       نقل تمامی احادیث منقول از کتب اربعه از مصادر اصلی و مقابله‌ی مکرر آنها با نسخ خطی موجود.

5-      گردآوری همه‌ی روایات یک فرع فقهی در کنار هم. درصورتی که بخشی از احادیث ابواب دیگر بر موضوع یک باب دلالت میکرده، آن بخش از حدیث یا مفاد آن با تعیین شماره‌ی باب و حدیث در ذیل باب آمده است.

6-       علاوهبر رعایت ترتیب مناسب در باببندی، روایات هر باب نیز با نظم خاصی مرتب شدهاند: ابتدا احادیثی که بر طبق مضمون آنها فتوا داده شده و سپس احادیث معارض آورده شده و روایات عام پیش از روایات خاص و روایات مطلق پیش از روایات مقید آمده است.

7-       قبل از ذکر هر حدیث در کنار نام کتاب، شماره‌ی جلد و صفحه‌ی منبع حدیث نیز ذکر شده است.

شیوه‌ی گزارش سند

1-      اگر سند روایتی همانند سند روایت سابق باشد، در روایت دوم به جمله‌ی بهذا الاسناد اکتفا شده است.

2-      اگر حدیثی در دو یا چند مصدر با یک سند آمده باشد در صدر روایت نام کلیه‌ی مصادر آورده شده و سپس حدیث نقل شده است و احیاناً اگر اختلافی در سند وجود داشته باشد، نخست حدیث با سندی که در یک مصدر آمده نقل شده و سپس به ذکر سند مصدر دیگر (بدون اعاده‌ی حدیث) اکتفا شده است.

3-      در اسناد نیز مانند متون روایات، تمام خصوصیات موجود در منابع اصلی، اعم از اسم راوی، نام پدر، کنیه‌ی او، سال نقل حدیث و این قبیل امور که در سند احادیث، مخصوصاً اسناد کتاب‌هایی همچون امالی صدوق، امالی مفید و امالی طوسی بسیار است و خود به شناختن راوی کمک شایان میکند، قید شده است.

4-      در این کتاب به تبعیت از وافی، میان سندها و متون مشابه تلفیق بعمل آمده است؛ این تلفیق، بدین گونه است که سند حدیث، از اول تا آخر، فقط یکبار ذکر شده و در عین عدم تکرار، قسمت‌های مشترک و موارد اختلاف نیز بهطور کامل محفوظ و مشخص است. مثلاً هنگامی که در ابتدای سند میان طرق حدیث اختلاف باشد، هر طریق به طور جداگانه تا راوی یا کلمه‌ی مشترک، ذکر میشود و از آن پس تلفیق به عمل میآید و بقیه‌ی حدیث، یکبار ذکر میشود؛ این ویژگی کتاب، امکان مقایسه‌ی احادیث را از نظر موارد اشتراک و اختلاف سند فراهم ساخته و از حجم کتاب نیز کاسته است.(1)

پ.ن:

1- خلاصه‌ای از درس چهاردهم جوامع حدیثی / دانشکده علوم حدیث

جوامع حدیثی متقدم و متأخر شیعه (1۳)- شیخ حرّ عامِلی و کتاب وسائل

به نام حضرت علم و عالم و معلوم

جوامع حدیثی متقدم و متأخر شیعه (1۳)

شیخ حرّ عامِلی و کتاب وسائل الشیعه

نگاهی به زندگانی شیخ حر عاملی

ولادت

محمد بن حسن بن علی، معروف به شیخ حرّ عاملی، در شب جمعه 8 رجب سال 1033 هجری در روستای مَشغری از توابع جُبَع در منطقه‌ی جبل عامل لبنان دیده به جهان گشود. پیشینه‌ی تشیع در منطقه‌ی جبل عامل به زمان تبعید ابوذر غفاری به آن سامان برمیگردد.


خاندان

نسب شیخ حر عاملی با 36 واسطه به حر بن یزید ریاحی، میرسد. خاندان آل حرّ خاندانی بزرگ و اصیل بودند و فقها و دانشمندان بزرگی را پرورش داده‏اند. حسن بن علی پدر شیخ حر عاملی (م 1062ﻫ)، شخصیتی فاضل، دانشمند، صالح، ادیب، فقیه، ثقه، حافظ و در مباحث فقهی مورد مراجعه مردم بود.


تحصیلات و سفرها

شیخ حُر عاملی تحصیلات خود را در زادگاهش مشغری نزد پدر، عموی خود و نیز جمعی دیگر از عالمان آن دیار آغاز کرد. در جبع نیز نزد عمو و زینالدین محمد (نوه‌ی صاحب معالم) و تعدادی از مشایخ آن دیار تحصیلات خود را ادامه داد. دو بار به سفر حج مشرف گردید. در سال 1073 هجری برای زیارت ائمه‌ی معصومین (علیهم السلام) به عراق رفت و از آنجا برای زیارت امام رضا (علیه السلام) عازم مشهد مقدس شد و در آنجا سکنی گزید. در سال 1087 و 1088 نیز دوبار به زیارت حج و ائمه‌ی معصومین در عراق مشرف شد و بعد از آن به اصفهان رفت و به دیدار عالمان بزرگ اصفهان، مانند علامه مجلسی نایل آمد. وی در آن سفر به علامه مجلسی اجازه‌ی روایت داد و علامه نیز به شیخ حُر اجازه‌ی روایت داد. شیخ حُر عاملی بعد از آن به مشهد مقدس بازگشت و تا آخر عمر در آنجا ماند.

در مشهد به مقام قاضی القضات خراسان منصوب گردید و بعد از مدت کوتاهی از علمای بزرگ آن سامان گشت. او در مشهد مقدس جلسه‌ی درس و بحث تشکیل داده و شاگردان و عالمان فراوانی را تربیت و آثار زیادی را تألیف کرد تا آنکه سرانجام به سال 1104 هجری در آن دیار دیده از جهان فرو بست و در جوار حرم رضوی به خاک سپرده شد.


اساتید و شاگردان

اساتید

1-      پدرش شیخ حسن بن علی حر عاملی (م 1062)

2-      عمویش شیخ محمد بن علی حُر عاملی (م 1081)

3-      زینالدین بن محمد بن حسن، نوه‌ی صاحب معالم (م1062)

شاگردان

1-      علامه مجلسی (م 1110)

2-      سید نورالدین بن سید نعمتالله جزایری (م1158)


شیخ حر در نگاه عالمان

·         شیخ عباس قمی: محمد بن حسن بن علی مشغری، شیخ محدثان و افضل متبحران است، وی شخصیتی عالم، فقیه، هوشیار، محدثی متبحر و پارسا، ثقه و جلیل القدر و سرچشمه‌ی بزرگواری‌ها و فضیلت‌ها و دارای تألیفات سودمند است.

·         علامه امینی: وی احیاگر شرافت خاندانی است که از بزرگان و رهبران شیعه بودند. در عهد صفوی سمت شیخ الاسلامی را بر عهده داشت و به نشر احادیث ائمه پرداخت، خداوند به وی توفیقاتی ویژه عطا کرد که کمتر کسی را شبیه او میتوان یافت.

·         محدث بحرانی: وی دانشمندی فاضل، محدث و اخباری بود.

شیخ حر را در مسلک علمی و حدیثی بایستی در زمره‌ی اخباریان دانست. وی با وجود اختلافاتی که در اینباره با شیوه‌ی مجتهدان داشت، لیکن همانگونه که خوانساری دربارهاش نوشته است از مجتهدان با نهایت تعظیم و تکریم یاد میکرد.

آثار و تألیفات شیخ حر عاملی (ره)

  • جواهر السنیه فی الأحادیث القدسیه
  • صحیفة الثانیه من ادعیه علی بن الحسین علیه السلام
  • الفوائد الطوسیه
  • اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات
  • أمل الآمل
  • تفصیل وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه
  • هدایة الامة الی احکام الائمة علیهم السلام
  • کتاب من لا یحضره الامام
  • کتاب وسائل الشیعه

کتاب وسائل الشیعه

نام کتاب: نام کامل این کتاب تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه است، یعنی کتابی که به تبیین و تفصیل احادیث شیعه که همان ابزارهای لازم برای به دست آوردن احکام و مسائل شریعتاند پرداخته است.


موضوع کتاب

موضوع این کتاب روایات فقهی شیعه است، اگرچه به مناسبت برخی از ابواب، پارهای از روایات غیرفقهی نیز مانند مباحث اخلاقی و آداب در آن آمده است.

زمان تألیف

شیخ حر قریب دو سوم این کار بزرگ را در زادگاهش «مَشغری» به رشته‌ی تحریر درآورد و در سال 1088 در مشهد مقدس آن را به اتمام رساند. وی قریب بیست سال به گردآوری تنظیم و تحقیق کتاب پرداخت و پس از تألیف دو بار موفق به بازنویسی کلی و تجدید نظر در آن گردید. از این رو میتوان گفت مؤلف سه بار این کتاب را با کمال دقت از نظر گذرانده و اصلاحاتی را در آن اعمال کرده است.

انگیزه‌ی تألیف

1-      تطویل مباحث و کلمات مؤلفان این کتاب‌ها.

2-      تأویل‌های دور از ذهن مؤلفان این کتاب‌ها در شرح احادیث و بیان وجه جمع بین احادیث به ظاهر متعارض.

3-      دشوار بودن استفاده از این کتاب‌ها.

4-      پراکندگی روایات مربوط به یک موضوع.

5-      اختلاف شیوههای انتخاب احادیث و ابواب کتاب.

6-      تکرار احادیث به صورت گسترده.

7-      اشتمال کتاب‌های فقهی بر مباحث غیرفقهی و همچنین عدم ذکر بسیاری از احادیث فقهی.

از این رو شیخ حر عاملی به فکر تألیف کتابی افتاد که تمامی احادیث فقهی معتبر را با چینشی مناسب در بر داشته باشد. کتابی که بتواند نیاز فقیهان شیعه را در دسترسی به احکام شرعی مرتفع ساخته و مرجع عالمان شیعه گردد.

ساختار کتاب

شیخ حر، کتاب وسائل‌الشیعه را بر اساس تبویب و ترتیب کتاب شرایع الاسلام تدوین کرده است و غالباً ابواب با عناوین هماهنگ است. بنابراین وسائل الشیعه را میتوان شرح حدیثی کتاب شرایع به شمار آورد. شیخ کتاب وسائل الشیعه را در ضمن سه بخش تألیف کرده است:

الف) ابواب مقدمة العبادات: که شامل 31 باب در احادیث نیت و چگونگی عمل مکلف و غیره است.

ب) بخش اصلی: که مشتمل بر 50 کتاب فقهی، از کتاب طهارت تا کتاب دیات است. این کتاب‌ها مشتمل بر ابواب کلی چندگانهای است که هر یک باب‌های فرعی متعددی را شامل میشود. باب‌هایی که در ذیل آنها احادیث مربوط ذکر شده است.

ج) خاتمه‌ی کتاب: که شامل 12 بخش با عنوان فائدة است؛ این فوائد عبارتاند از:

1-      طرق و اسانید شیخ صدوق که معمولاً در کتاب من لا یحضره الفقیه نیامده است.

2-      طرق و اسانید شیخ طوسی که در آخر تهذیب و استبصار آمده است.

3-      طرق و اسانید کلینی.

4-      مآخذ و منابع کتاب وسائل.

5-      طرقی که مؤلف توسط آنان از مؤلفان منابع مزبور نقل حدیث میکند.

6-      اثبات صحّت منابع مزبور.

7-      اصحاب اجماع و صاحبان اصول احادیث و جمعی که توسط ائمه توثیق شدهاند.

8-      قرائنی که موجب وثوق به صدور حدیث است.

9-      استدلال به صحت کتب حدیثی که از آنها نقل فرموده و تعرض به اصطلاح جدید علمای درایه که احادیث را به چهار نوع تقسیم کردهاند

10-   جواب از اعتراضات وارده بر اخباریان.

11-   احادیث مضمر و تعیین مضمر عنه (کسی که به جای ذکر نامش از ضمیر استفاده شده است.)

12-   احوال روات حدیث به ترتیب حروف الفبا؛

تعداد روایات

شمار روایات نقلشده در این کتاب بر اساس چاپ مؤسسه‌ی آل‌البیت 35868 حدیث است. در این محاسبه، اسناد متعدد و نقل یک روایت در کتاب‌های متعدد شمارش نشده است و تنها مضامین احادیث در شمارش آمده است.

مصادر کتاب

شیخ حر در فایده‌ی چهارم خاتمه‌ی کتابش نام 82  کتاب را که مستقیماً از آنها نقل کرده است، ذکر و آنها را به عنوان کتاب‌های مورد اعتماد معرفی میکند؛ کتاب‌هایی همچون کتب اربعه، سیزده کتاب از آثار شیخ صدوق، همچنین امالی، ارشاد و مقنعه از شیخ مفید، امالی و مصباح المتهجد از شیخ طوسی و کتاب‌های دیگری از قبیل کتاب علی بن جعفر، قرب الإسناد، محاسن برقی، نهج البلاغه، کتاب سلیم بن قیس، تحف العقول، مجمع البیان، کامل الزیارات و...

وی در پایان، منابعی غیر از این کتاب‌ها را نیز به عنوان مصدر کتاب دانسته و به تصریح نام کتاب در هنگام نقل خبر ملتزم شده است.

ایشان پس از ذکر نام مصادر کتابش مینویسد: کتاب‌های حدیثی بسیار دیگری وجود دارد که با توجه به حداقل یکی از نکات چهارگانه‌ی زیر از آنها نقل نمیکنم:

1-      نسخه‌ی صحیحی از آن کتاب‌ها به من نرسیده است.

2-      احکام شرعی زیادی در آنها نیست.

3-      ضعف کتاب و مؤلفش ثابت شده است.

4-      معتمد بودن آن کتاب‌ها نزد من ثابت نشده است.

شیوه‌ی گزارش متن

1-      تقدیم احادیث قویو مطابق عنوان باب

2-      پرهیز از تکرار حدیث

3-      تقطیع روایات

4-      اشاره به اختلاف متون

شیوه‌ی گزارش اسناد

1-     کامل یا ناقص نقل کردن سند مطابق مصدر اصلی: مؤلف، اسناد روایات را همانگونه که در کتاب مصدر وجود داشته اگر کامل بوده کامل و الا ناقص نقل کرده است؛ به همین خاطر است که در خاتمه‌ی وسائل به منظور تکمیل اسناد، مشیخه‌ی تهذیبین و فقیه نقل شده است.

2-     رعایت اختصار در سند: بدین منظور مؤلف سندها را همواره به صورت معنعن آورده و از ذکر الفاظ ادا و تحمل، همچون حدّثنا و أخبرنا خودداری کرده است، همچنین اطلاعات زائد بر نام راوی همچون کنیهها، لقب‌ها، تاریخ‌ها، مکان‌ها و مانند آن‌ها از اسناد حذف شده است و به این ترتیب اسناد یکدست شده است؛

3-     رعایت امانت در گزارش سند: مؤلف اگرچه خود استاد فن رجال است و اسناد را به طور دقیق میشناخته، اما بدون هیچ تغییر یا تذکری اسنادی که در آن‌ها اشتباه، زیادت، نقصان، تصحیف، تحریف یا هر اشکال دیگری وجود داشته نقل کرده است و این به جهت حفظ امانت در نقل از مصادر بوده است.

4-     تعیین مصدر روایت در آغاز سند: در ابتدای سندهایی که از کتب اربعه نقل شده، نام مؤلفان کتاب‌ها مقدم شده و در سایر کتاب‌ها به نام کتاب و مؤلف تصریح شده است. اسامی مؤلفان کتب اربعه در آغاز اسناد وسائل اینگونه آمده است: محمد بن یعقوب برای شیخ کلینی، محمد بن علی بن الحسین برای شیخ صدوق و محمد بن الحسن برای شیخ طوسی.

تذکر: در صورتی که چند روایت به صورت متوالی از یکی از کتب اربعه نقل شده باشد پس از آنکه در آغاز سند اول، نام مؤلف ذکر شد در سندهای روایات بعدی به جای تکرار نام مؤلف، صرفاً از واو عاطفه استفاده میشود.

ویژگی‌ها و مزایای وسائل الشیعه

1-     از جامع‌ترین کتاب احادیث فقه شیعه

2-     گردآوری روایات فقهی از بیش از هشتاد کتاب روایی معتبر

3-     امکان دسترسی به احادیث مربوط به هر بحث فقهی به آسانی

4-     امکان مقابله‌ی متون و اسناد مشابه

5-     فتوای صاحب وسائل در عناوین باب‌ها

6-     ذکر وجوهی در جمع بین اخبار متعارض

7-     20 سال تالیف و 2 بار بازنگری

اشکالات بر کتاب وسائل الشیعه

اشکال اول: تمامی احادیث هر باب در همان باب نیامده است و لذا ارجاع با عباراتی از قبیل «تَقَدَّمَ ما یَدُلُّ علی ذلک» و «یأتی ما یَدُلُّ علی ذلک» در پایان بسیاری از ابواب وجود دارد، بدون اینکه شیخ حر محل دقیق این ارجاعات را مشخص کرده باشد.

در اینباره باید گفت که مؤلف در هر باب روایات اصلی آن باب را ذکر کرده و ارجاعات مذکور عمدتاً به روایات فرعی و کمارتباط باب است. علاوه بر اینکه مؤلف نیز خود متوجه این نکته بوده، اما عمدتاً به منظور جلوگیری از حجیم شدن کتاب، این شیوه را در پیش گرفته است؛ لذا در پایان کتاب تذکر میدهد که در استفاده از کتاب به باب خاصی که مورد نظرتان است اکتفا نکنید، چه آنکه گاه احکام منصوص در غیر ابواب خودش وجود دارد. وی دلیل آن را سه امر دانسته است:

1-      عدم امکان تقطیع همه یا اکثر روایات

2-      عدم امکان اشاره به مضمون همه‌ی اخبار به جهت عدم استحضار ذهن به یکیک موارد.

3-      اکتفا به بعضی از روایات که در باب آمده است.

همچنین غالب این ارجاعات به ابواب، دور از هم نیست، بلکه به فاصله‌ی بسیار کم در حدود چند باب قبل یا چند باب بعد است که اخلالی به امتیازات کتاب وارد نمیکند. همچنین باید متذکر شد که اشکال مذکور تا حد زیادی در چاپهای جدید وسائل مرتفع شده است؛

اشکال دوم: شیوه‌ی مؤلف بر تقطیع احادیث بوده و در هر باب به آن قطعه از احادیث که مربوط به باب است اکتفا شده است. این کار گرچه استفاده از روایات را بسیار آسان کرده است، ولی در برخی از موارد فهم صحیح حدیث را با مشکل مواجه میسازد، زیرا گاه توجه به صدر و ذیل روایت در فهم مراد گوینده دخیل است.

جواب این اشکال آناست که مؤلف اختصار کتاب را یکی از اصول تألیف خویش شمرده است و در صورت ذکر تمامی حدیث در هر باب، کتاب بسیار ضخیمتر از حجم موجود آن میشد، گذشته از آنکه مرحوم شیخ حر با اطلاع دقیق و کامل از روایات و مضمون آنها و دقت بسیار در تألیف کتاب و تجدید نظرهای بسیار، قطعاً در تقطیع روایات به شکل مقتضی عمل کرده است که فهم وی در مقدار لازم از حدیث در فهم حکم هر باب غالباً قابل اعتماد است و موارد لزوم قطعی مراجعه به متن کامل روایت در فهم حدیث، بسیار اندک است.

اعتبار کتاب

وسائل الشیعه بیتردید یکی از مهمترین و کارآمدترین جوامع حدیثی در حوزه‌ی فقه شیعه است که از زمان تألیف تا کنون همواره مورد توجه فقیهان و عالمان شیعه بوده است و امروزه نیز از ارکان اصلی استنباط احکام شرعی و اجتهاد در حوزههای علمیه‌ی شیعه به شمار می‌‌رود، به نحوی که امروزه تقریباً هیچ فقیه و مجتهدی را نمیتوان یافت مگر آنکه مکرراً به این کتاب به عنوان سودمندترین و معتبرترین منبع استنباط احکام فقهی مراجعه کرده و از آن بهرهمند گشته است.

روایات این کتاب برگرفته از مجموعههای حدیثی معتبر شیعه و اصول اولیه‌ی قدمای اصحاب است، هرچند که این امر به معنای اعتبار و صحت کلیه‌ی روایات آن نبوده و نیاز از تحقیق و تفحص در اسناد و متون این کتاب نمیگرداند.(1)

پ.ن:

1- خلاصه‌ای از درس سیزدهم جوامع حدیثی / دانشکده علوم حدیث

جوامع حدیثی متقدم و متأخر شیعه (12)- علامه مجلسی و بحار‌الانوار


به نام حضرت علم و عالم و معلوم

جوامع حدیثی متقدم و متأخر شیعه (12)

علامه مجلسی و بحار‌الانوار (3)

طرح‌های تکمیلی بحار

از تعابیر علامه مجلسی در مقدمه‌ی بحار استفاده می‌شود که وی دو طرح برای تکمیل بحار الانوار در نظر داشته است:

1-      نگارش شرحی کامل و ابتکاری بر بحار الانوار به منظور مطرح ساختن مطالبی که غالباً در نوشته‌های عالمان پیشین سابقه نداشته است؛

2-      نگارش کتابی به نام مستدرک‌البحار، شامل مجموعه روایاتی که در بحار الانوار نیامده است. یافت نشدن این روایات در بحار یا به دلیل عدم نقل تمام روایات برخی از مصادر بحار بوده است و یا به دلیل دست‌یابی به برخی از مصادر جدید.

میزان اعتبار روایات بحار

یکی از اهداف مهم علامه در بحار، ثبت و دسته‌بندی روایات به منظور جلوگیری از نابودی آنها بوده است، تا بدین وسیله میراث حدیثی شیعه را به نسلهای بعدی منتقل سازد و راه پژوهش و ارزیابی روایات همچنان بر روی آیندگان باز باشد. از این رو، بحار دریایی است از گوهرهای قیمتی و درّهای گران‌بهای روایات معصومین (علیهم السلام) که در کنار آنها خزه‌ها و خاشاک کم‌ارزش از اخبار و منقولات ضعیف و بی‌اساس نیز مشاهده می‌شود.

علامه گرچه به هنگام نقل روایت سند آن را نیز ذکر می‌کند، اما صرفاً در پی نقل روایات معتبر و صحیح نبوده است و چنان که خواهیم گفت در موارد متعددی بر ضعف برخی از روایات کتابش تصریح کرده است.

شیوه‌ی علامه زمینه‌ای مناسب برای نقل اخبار غیرمعتبر و غریب پدید آورد. بر این اساس، استفاده از این مجموعه برای کسانی رواست که تخصص لازم در ارزیابی سندی و متنی احادیث را داشته باشند.

انتقادهای وارد به بحار الانوار

مهم‌ترین ایراداتی را که بر بحار الانوار گرفته شده است:

اشکال اوّل: وجود روایات ضعیف و غیرمعتبر: برخی معتقدند: «بحار الانوار مملو از احادیث بی‌اساس است». مرحوم علامه سیّد محسن امین در این باره می‌نویسد: تألیفات علامه مجلسی نیازمند پیرایش و ترتیب‌اند و مشتمل بر مطالب سره و ناسره می‌باشند.

اشکال دوم: ناکافی و اشتباه بودن برخی از توضیحات علامه مجلسی: سید محسن امین همچنین در این زمینه می‌نویسد:

... و بیاناته و توضیحاته و تفسیره للأحادیث و غیرها کثیر منه کان علی وجه الاستعجال الموجب قلّة الفائدة و الوقوع فی الاشتباه.

به باور علامه طباطبایی (ره) از آنجا که مرحوم مجلسی بر مباحث فلسفی احاطۀ کافی نداشته، لذا در شرح برخی اخبار غامض دچار خطا شده است.

اشکال سوم: تکرار در نقل روایات: عده‌ای در این باره معتقدند: اگر روایات تکراری از بحار الانوار حذف شود، بیش از بیست جلد از حجم آن کاسته می‌شود.

نقد و بررسی انتقادها

نقد اشکال اول:

اولاً کسانی که مدّعی‌اند بحار پر از احادیث بی‌اساس بوده و باید تهذیب شود، به هدف تألیف آن توجه نکرده‌اند؛ زیرا یکی از اهداف علامه مجلسی حفظ روایات شیعه بود؛ از این رو کوشیده است روایاتی را که احتمال می‌داده ضایع شوند و از دسترس شیعیان خارج گردند، جمع‌آوری کند. ثانیاً: ممکن است تهذیب و خلاصه کردن کتاب‌ها باعث از بین رفتن پاره‌ای از روایات شود. هر چند شاید آن روایات به زعم ما ضعیف‌السند یا دارای معانی غیر قابل قبول باشد، لیکن حفظ آنها می‌تواند راه تحقیق آیندگان و یافتن اسناد و معانی صحیح را فراهم آورد. ثالثاً: گاهی هدف از تألیف بعضی کتاب‌ها، جمع‌آوری روایات ضعیف و نادر و پراکنده است و این چیزی از ارزش کتاب نمی‌کاهد. رابعاً: علامه مجلسی معتقد به صحت کلیه‌ی روایات کتاب بحار نبوده و در مواردی به نقد و حتی ردّ برخی از روایات کتاب پرداخته است.

نقد اشکال دوم:

جواب آن است که پاسخ شخص متبحّر و خبره به این دلیل که در ارائه‌ی پاسخ خود فکر و تدبّر نکرده است ردّ نمی‌شود تا پاسخ یک انسان معمولی، که پس از مدت‌ها فکر کردن به آن می‌رسد، به دلیل داشتن فرصت کافی برای فکر کردن، پذیرفته شود.

علامه مجلسی در فهم احادیث، خبره و صاحب حدسی قوی است و می‌توان او را در خوش‌فهمی و زیرکی در فهم روایات کم‌نظیر دانست.

اگر مقصود سیّد محسن امین این است که توضیحات علامه مجلسی در مورد روایات مربوط به اصول دین، که مبتنی بر قواعد فلسفی و حِکَمی‌اند، کافی نیست، نظری صحیح است؛ همان‌گونه که اگر کسی به تعلیقات علامه طباطبایی بر بحار الانوار مراجعه نماید بر او روشن خواهد شد؛ ولی همان‌گونه که علامه طباطبایی در موردی فرموده است، در بسیاری از موارد باید گفت: توضیحات علامه مجلسی اشتباه نبوده، بلکه کافی نیستند. البته خود علامه مجلسی به ناکافی بودن این توضیحات تصریح کرده و بدان واقف بوده است، لذا در پی تدوین شرحی جامع بر روایات بحار برآمد که متأسفانه به این امر دست نیافت.

نقد اشکال سوم:

پاسخ این است که تکرار، لازمه‌ی مجموعه‌هایی است که به تبویب موضوعی روایات پرداخته‌اند. پیشتر یادآور شدیم که علامه مجلسی در صدد تبویب و دسته‌بندی موضوعی روایات موجود بود و از آنجا که برخی روایات، موضوعات مختلفی را شامل می‌شوند، مؤلف ناچار است به منظور فرار از تکرار چنین روایاتی، یا آنها را تقطیع نموده و هر بخش را ذیل عناوین مناسب ذکر کند و یا روایت را به صورت کامل در ذیل هر عنوان تکرار نماید؛ امری که به حجیم‌تر شدن کتاب و ملالت خواننده منجر خواهد شد.

علامه مجلسی به خوبی می‌دانست که اگر روایت را تقطیع کند چه بسا صدر روایت دارای قرینه‌ای برای ذیل آن یا بالعکس باشد، در نتیجه با تقطیع، چنین قرائنی از دست خواهد رفت. از این رو، علامه در بسیاری از موارد همه‌ی روایت را در یک باب نقل کرده و در باب دیگر تنها همان قسمتی را آورده که مربوط به آن باب است، و با تذکر این نکته که همه‌ی ‌حدیث در فلان باب نقل شده است، مشکل از بین رفتن قرائن را برطرف ‌ساخته است.

با ملاحظۀ عبارات علامه می‌توان فهمید که وی به خوبی متوجه تکرار روایات بوده است، ولی عوامل مختلفی چون اختلافات موجود در سند و متن روایات و ارتباط یک حدیث با دو یا چند بحث مختلف موجب تکرار در نقل احادیث شده است.

آشنایی با سفینة البحار

سفینة البحار معروف‌ترین و مهم‌ترین اثری است که تاکنون پیرامون بحار الانوار تألیف شده است.

آشنایی با مؤلف

عالم بزرگوار و محدث کبیر، حاج شیخ عباس قمی، معروف به ثقة المحدّثیـن و محـدّث قمـّی، در سال 1294 هجری در شهر مقدس قم به دنیا آمد و پس از عمری پربرکت،در سال 1359 در نجف اشرف دار فانی را وداع گفت و در صحن مطهر امیرالمؤمنین (علیه السلام) در جوار استادش، میرزای نوری، به خاک سپرده شد.

از این محدث پرتلاش آثار متعددی برجای مانده است. تألیفاتی مانند: مفاتیح الجنان (در ادعیه و زیارات)، منتهی الآمال (در شرح حال ائمه اطهار)، الکنی و الالقاب (در شرح حال عالمان)، فوائد الرضویّه (در شرح حال عالمان شیعه)، و دهها اثر ارزشمند دیگر که کتاب سفینة البحار از جملۀ آنها است.


آشنایی با کتاب

نام کامل این کتاب سفینة البحار و مدینة الحِکَم و الآثار است.

این اثر، تدوین موضوعی گزیده‌ای از روایات بحار الانوار علامه مجلسی است که در مدت بیست سال انجام یافته است.

کتاب که بر اساس ترتیب الفبایی ریشه‌ی کلمات تنظیم شده است، ابتدا در دو جلد چاپ شد. شیوه‌ی مؤلف آن است که در ذیل هر ریشه علاوه بر عناوین ابواب، گزیده‌ای از احادیث مربوط به همان باب را بدون ذکر سند آورده و شرح حال برخی از روات و اعلام را ذکر کرده است.(1)

پ.ن:

1- خلاصه‌ای از درس دوازدهم جوامع حدیثی / دانشکده علوم حدیث

جوامع حدیثی متقدم و متأخر شیعه (11)- علامه مجلسی و بحار‌الانوار


به نام حضرت علم و عالم و معلوم

جوامع حدیثی متقدم و متأخر شیعه (11)

علامه مجلسی و بحار‌الانوار (2)

منابع بحار الأنوار

مرحوم مجلسی در فصل اول از مقدمه‌ی بحار، ابتدا نام378  کتاب شیعی را به عنوان مصادر بحار آورده و به آثاری دیگر با کلماتی چون و غیره و و سایر آثاره اشاره نموده است.

این منابع از حیث تنوع موضوعات بسیار گسترده‏اند و شامل کتب حدیث، فقه، اصول، تفسیر، رجال، انساب، تاریخ، کلام، فلسفه و لغت می‏شوند. بخش زیادی از این منابع به منظور شرح و تبیین روایات مورد استفاده قرار گرفته است.

نکته‌ی قابل توجه آنکه مرحوم مجلسی به خاطر اشتهار کتب اربعه، از آنها مطالب فراوانی نقل نکرده است، البته از میان کتب اربعه کتاب کافی از این قاعده مستثنا است و بیش از 3500 مورد به آن استناد شده است، اما در مورد سه کتاب دیگر چنین نیست. مثلاً از کتاب من لا یحضره الفقیه کمتر از یکصد مورد در بحار نقل شده است. وی علت این امر را احتمال عدم استنساخ این کتاب‌ها و در نتیجه متروک‌شدن آنها ذکر کرده است.

درباره‌ی استفاده‌ی علامه از منابع اهل سنت باید گفت: هدف علامه مجلسی نقل و دسته‌بندی روایات اهل سنت نبوده است، اما در مواردی مطالبی را از برخی منابع اهل سنت همچون کتب لغت و شرح روایت به منظور تصحیح الفاظ روایت و تعیین معانی آنها نقل کرده است. گاهی نیز روایاتی را مستقیم یا غیرمستقیم از اهل سنت نقل کرده است، بیشترین ذکر علامه از روایات کتب اهل سنت، آن‌گونه که خود تصریح می‌کند، برای یکی از این سه امر بوده است:

  1. برای رد روایات عامه
  2. به منظور بیان مورد تقیه، زیرا بیان روایات و دیدگاه‌های اهل سنت می‌تواند محققان را برای شناسایی روایاتی که از امامان شیعه از باب تقیه صادر شده است یاری کند.
  3. برای تأیید و توضیح روایات شیعه.

اعتبار منابع

علامه، صحیح‏ترین و معتبرترین نسخه‌‏ها را در حد امکان به دست آورده است؛ از این رو، به صحت و اعتبار مصادر مورد استفاده در بحار، شهادت داده است. البته این به معنى قبول تمام روایات آن کتب نیست؛ چنان‌که علامه نیز گاهى در «بیان»هاى خویش به ضعف برخى روایات اشاره دارد.

ساختار کتاب بحار الأنوار

کتاب بحار الأنوار مشتمل بر یک مقدمه و44  کتاب و حدوداً 2489 باب و ده‌ها هزار حدیث است. علامه‌ی مجلسی این حجم مطالب را ابتدا در قالب 25 جلد بزرگ تنظیم کرد. آن‌گاه جلد پانزدهم را در دو بخش و در دو مجلّد قرار داد و بدین ترتیب، مجلدات بحار 26 جلد گردید. هر موضوع کلی، یک کتاب است و هر کتاب نیز دارای ابواب کلی است و زیر مجموعه‌ی هر باب کلی باب‌های جزئی قرار دارد. برخی از ابواب جزئی نیز دارای فصل‌هایی است که زیرمجموعه‌ی آنها هستند.


مقدمه‌ی بحار

این مقدمه در 5 فصل سامان یافته است که با این عناوین:

  1. معرفی مصادر بحار (نام 378 مصدر از مصادر بحار همراه با ذکر نام مؤلفان این آثار)
  2. توثیق مصادر، که در آن به بررسی میزان اعتبار مصادر کتاب پرداخته است.
  3. رموز کتاب، شامل بیش از 80 رمز که برای اختصار عناوین مصادر بحار از آنها استفاده شده است.
  4. اختصارهایی که علامه مجلسی در اسامی رجال سند به کار برده است.
  5. نقل و بررسی مطالبی از مقدمه‌ی برخی از مصادر بحار.


دسته‌بندی مطالب

شیوه‌ی چینش مطالب در بحار بسیار متأثر از کتاب کافی است، البته تفاوت‌هایی هم در این بین دیده می‏شود. از جمله اینکه علامه برخی ابواب و کتب را برای اولین بار مطرح کرده است، مانند کتاب العدل و المعاد، کتاب السماء و العالم و کتاب قصص الانبیاء.

فهرست کتابهای بحار الأنوار

  1. کتاب العقل و العلم و الجهل.
  2. کتاب التوحید.
  3. کتاب العدل و المعاد.
  4. کتاب الاحتجاجات و المناظرات و جوامع العلوم.
  5. کتاب قصص الأنبیاء.
  6. کتاب تاریخ نبینا و أحواله (صلی اللـه علیه و آله).
  7. کتاب الإمامة و فیه جوامع أحوالهم (علیهم السلام).
  8. کتاب الفتن و فیه ما جری بعد النبی ص من غصب الخلافة و غزوات أمیرالمؤمنین (علیه السلام).
  9. کتاب تاریخ أمیر‌المؤمنین صلوات الله علیه و فضائله و أحواله.
  10. کتاب تاریخ فاطمة و الحسن و الحسین صلوات الله علیهم و فضائلهم و معجزاتهم.
  11. کتاب تاریخ علی بن الحسین و محمد بن علی الباقر و جعفر بن محمد الصادق و موسی بن جعفر الکاظم صلوات الله علیهم و فضائلهم و معجزاتهم.
  12. کتاب تاریخ علی بن موسی الرضا و محمد بن علی الجواد وعلی بن محمد الهادی و الحسن بن علی العسکری و أحوالهم و معجزاتهم صلوات الله علیهم.
  13. کتاب الغیبة و أحوال الحجة القائم صلوات الله علیه.
  14. کتاب السماء و العالم؛ این کتاب شامل مطالبی دربارۀ عرش، کرسی، افلاک، عناصر، موالید، فرشتگان، جن، انس، وحوش، پرندگان و دیگر حیوانات و نیز ابواب صید و ذباحه و طب است.
  15. کتاب الإیمان و الکفر و مکارم الأخلاق.
  16. کتاب الآداب و السنن و الأوامر و النواهی و الکبائر و المعاصی و فیه أبواب الحدود.
  17. کتاب الروضة و فیه المواعظ و الحکم و الخطب.
  18. کتاب الطهارة و الصلاة.
  19. کتاب القرآن و الدعاء.
  20. کتاب الزکاة و الصوم و فیه أعمال السنة.
  21. کتاب الحج.
  22. کتاب المزار.
  23. کتاب العقود و الإیقاعات.
  24. کتاب الأحکام.
  25. کتاب الإجازات.

شیوه‌ی گزارش متن احادیث در بحار الأنوار

1-      ذکر کامل متن: علامه در نقل روایات، یا تمام متن را نقل کرده، یا اگر بخش مربوط به عنوان را انتخاب کرده، متن کامل را در جای مناسب‌تر ذکر کرده است. چنانچه روایتی طولانی مربوط به چند عنوان باشد، علامه آن را تقطیع کرده است و در ذیل همه‌ی عناوین مربوط، آورده است، البته متن کامل روایت را نیز در ذیل یک عنوان ذکر کرده و بقیه‌ی موارد را بدان ارجاع داده است. در مواردی هم که روایت کوتاه بوده آن را ذیل تمامی عناوین نقل کرده است.

2-      تکرار احادیث: تکرار احادیث در بحار کاملاً مشهود است، به گونه‌ای که بعضی یک پنجم آن را تکراری دانسته‌اند. البته این نکته نباید ایرادی بر کتاب تلقی شود چراکه احادیثی که مربوط به ابواب مختلف‌اند، لازم است که تکرار شوند. همچنین در مواردی که تفاوت نسخه‌های یک متن زیاد بوده یا متن بسیار زیبا باشد، علامه ناگزیر از تکرار آن شده است.

3-      ذکر اختلاف نسخ و تصحیفات: چنانچه متن روایات در کتاب‌های مختلف متفاوت بوده، علامه این اختلافات را بیان کرده است، همچنین به تصحیفات و اختلاف نسخ نیز توجه داشته است.

شیوه‌ی گزارش اسناد در بحار الأنوار

الف) اختصار در اسناد: علامه مجلسی جهت مرسل نبودن و امکان ارزیابی سندی روایات بحار، سعی کرده است ضمن رعایت اختصار، سندها را کامل ذکر کند. علامه مجلسی در بحار از اختصارهای سندی زیر بهره گرفته است:

1-      اختصار در نام راویان مشهور (اکتفا به نام یا لقب یا ابن و نام پدر)؛

2-      در سندهایی که زیاد تکرار شده‌اند، با رمزی به تمام آن سند اشاره می‌کند؛

3-      استفاده از رموز اختصاری برای اشاره به نام مصادر روایات: علامه‌ی مجلسی برای رعایت اختصار در ذکر نام منابعی که از آنها زیاد استفاده شده است، 84 رمز وضع کرده است.

ب) ذکر سندهای مختلف یک روایت: اگر در کتاب‌ها اختلافی در بخشی از سند وجود داشته است، ابتدا روایت را از یک کتاب‌ نقل و سپس محل اختلاف را از کتاب دیگر تا محل اتفاق آورده است. و اگر تمام سند متفاوت بوده پس از نقل روایت با یک سند، سندهای دیگر را نیز آورده است.

ویژگی‌ها و مزایای کتاب بحار الأنوار

1-     ذکر آیات قرآن: روش علامه مجلسی در بحار از این جهت به روش فیض کاشانی (رحمه الله) در وافی بسیار شباهت دارد. پس از ذکر آیات، اگر آیات احتیاج به تفسیر داشته باشند، تفسیر آیات را ذکر می‌کند و پس از آن روایات باب را نقل می‌کند. ذکر روایات در پی آیات باعث شده است که بحار الأنوار را جامع‌ترین تفسیر مأثور (تفسیر روایی) شیعی بنامیم. چنان‌که کنار هم قرار گرفتن آیات مربوط به یک موضوع نیز در این کتاب، آن را به صورت یکی از تفاسیر موضوعی قرآن کریم آورده است.

2-     جامعیت بحار نسبت به موضوعات مختلف: بررسی عناوین و روایات بحار الانوار نشان می‌دهد که این کتاب مسائل مختلف و متنوع دینی را در بر گرفته است و تقریباً هیچ موضوعی از موضوعات گوناگون اسلامی نیست، مگر آنکه علامه مجلسی بدان پرداخته و روایات آن را گرد آورده است.

3-     استفاده از مصادر کم‌یاب و نسخه‌های تصحیح شده: یکی از ارزش‌های بسیار مهم بحار الانوار این است که کتابهای زیادی در دست علامه مجلسی بوده که برخی از آنها پس از او ضایع شده و به دست ما نرسیده‌اند و اگر علامه مجلسی مطالب آنها را در بحار نقل نکرده‌ بود، ما اطلاعی از محتوای آنها نداشتیم. همچنین علامه مجلسی برای دست‌یابی به نسخه‌های خطی کم‌یاب و حتی الامکان تصحیح شده تلاش زیادی کرده است.

4-     توجه به اختلاف نسخ و تصحیف و تحریف‌ها: یکی دیگر از مسائلی که در بحار بسیار مهم است، دقت و توجه علامه مجلسی به اختلاف نسخ روایات است؛ گرچه تذکر دادن اختلاف نسخ کتابهای معمولی به هنگام تصحیح و تحقیق آنها ثمره‌ی چندانی ندارد، ولی در روایات، توجه به اختلاف نسخ و نسخه‌بدل‌ها بسیار مهم است. چه بسا کم یا زیاد شدن یک کلمه و بلکه یک حرف، فتوایی را که بر اساس آن حدیث صادر شده است، عوض کند. از این رو علّامه مجلسی در موارد بسیار زیادی از بحار الأنوار، اختلاف نسخ روایات را تذکر می‌دهد. مهم‌تر از مسئله‌ی نسخه‌بدل روایات، تحریفات و تصحیفاتی است که در آنها رخ داده است. می‌توان ادعا نمود که علامه مجلسی برای اولین بار به این مهم توجه نموده و در بحار مکرراً فرموده است که در این روایت تصحیف رخ داده است.

5-     توجه به کتاب‌های اهل سنت: علامه مجلسی برای نقل روایات عامّه به دو کتاب، عَرائسُ البَیان ثَعلَبی و جامِعُ الأصولِ ابن‌اثیر توجه زیادی دارد. دلیل این توجه آن است که وی کتاب عَرائِسُ البَیان را کتابی می‌داند که روایات شیعه را فراوان نقل می‌کند و کتاب جامع الاصول را بهترین کتاب اهل سنت می‌داند.

6-     توجه به روایات متعارض: علامه مجلسی در موارد متعددی تعارضات روایات را گوش‌زد کرده و راه حل و وجه جمع آنها را بیان کرده است و در اکثر موارد یکی از دو طرف تعارض را حمل بر تقیه نموده است.

7-     توجه به اقوال عالمان و فقیهان بزرگ

8-     عدم تقطیع روایات: یکی از محاسن برجسته‌ی بحار این است که اگرچه در هر باب، همان فقراتی از احادیث را که مربوط به آن باب است نقل می‌کند، ولی تمام حدیث را در جای دیگر ذکر می‌کند، تا قراین روایات به وسیله‌ی تقطیع از بین نرود؛

9-     گزارش اسناد و متون متعدد در هر موضوع: چون غالب روایات هر موضوع یک‌جا نقل می‌شود، برای محقق این امکان فراهم می‌شود که تشخیص دهد روایات این موضوع متواتر است یا مستفیض و یا خبر واحد. همچنین مشاهدۀ روایات هم‌مضمون در کنار یکدیگر، به تشکیل خانواده‌ی حدیثی و فهم دقیق‌تر کلام معصوم کمک به‌سزایی می‌کند.

10- رساله‌های مستقل در بحار الانوار: علامه ضمن بحث‌های خود در بحار الانوار، گاهی به کتاب‌ها یا رساله‌هایی برخورد ‌کرده که به جهت اختصار آن رساله و شدت ارتباط موضوع آن با بحث‌های بحار الانوار، آن رساله را به صورت کامل و یک‌جا نقل ‌کرده است. کتاب‌هایی که بالغ بر بیست و پنج کتاب است. برای آشنایی بیشتر با محتوای بحار الانوار نام برخی از این رساله‌ها را در این‌جا می‌آوریم:

·   رساله‌ی امام هادی (علیه السلام) در پاسخ به جبر و تفویض و اثبات عدل الهی

·   مسائل علی بن جعفر

·   رسالۀ استحالةُ السَّهوِ عَلَی النَّبِی

·   قصه‌ی جزیره‌ی خضراء.

·   کتاب طبُ النبی (صلی الله علیه و آله) منسوب به ابوالعباس مُستَغری.

·   رسالۀ الحقوق از امام سجاد (علیه السلام)

·   توحید مُفَضَّل.

11-  بحث‌های مستقل در بحار الانوار: در موارد زیادی از بحار الانوار به بحثهای مستقل با عناوین مشخصی مواجه می‌شویم که هر یک رساله و بلکه کتابی مستقل به شمار می‌آید. وجود چنین بحث‌هایی به نوبه‌ی خود از امتیازات مهم بحار محسوب می‌شوند. این بحث‌های مستقل در مجلدات 1 تا 66 بحار بیشتر وجود دارد که ما به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

·   بحثی درباره‌ی عقل و نظرات مختلف درباره آن؛

·   بحث بداء و پاسخ شبهه‌های پیرامون آن؛

·   جبر و اختیار؛

·   معنای قضا و قدر؛

·   معاد جسمانی؛

·   عصمت انبیا (علیهم السلام)؛

·   سهو النبی (صلی الله علیه و آله)؛

·   حدیث رجعت؛

·   کروی بودن زمین؛

·   درجات ایمان؛

12-  توضیح و تفسیر احادیث: شروح علامه مجلسی یکی از مهم‌ترین مزایای کتاب بحار به شمار می‌رود. علامه مجلسی در موارد زیادی پس از نقل حدیث به شرح روایت و توضیح واژگان غریب حدیث پرداخته است؛ نکته‌های بدیع و سودمند بسیاری که وی در توضیح مشکلات روایات، نکات ادبی و لغوی مربوط به واژگان غریب احادیث و نیز شیوه‌ی جمع بین روایات متعارض ذکر کرده است، مجموعه‌ی سودمندی از مباحث فقه الحدیثی را در اختیار محققان و حدیث‌پژوهان قرار داده است. علامه مجلسی به منظور تفکیک شرح از متن حدیث، این توضیحات را با عناوینی چون: أقول، بیان، تنویر، ایضاح، تبیان، توضیح، تفسیر، شرح و تبیین مشخص و متمایز کرده است.

شیوه‌ی علامه مجلسی در توضیح احادیث

الف) رعایت اختصار در شرح روایات: شروح علامه در این کتاب در عین اینکه راهگشای فهم مشکلات اخبار است غالباً کوتاه و موجز است. بنای اصلی علامه در شرح روایات بر اختصار بوده است، اما گاهی به جهت ضرورت‌هایی همچون پاسخ به شبهات و اشکالات اعتقادی، توضیحات مفصل و گسترده‌ای را در توضیح روایت آورده است؛ توضیحاتی که گاه منجر به تدوین رساله‌ای مستقل در آن موضوع شده است. این رساله‌های کوچک علمی غالباً در مباحث اصول دین مانند: بحث معاد جسمانی، بداء، جبر و اختیار و... است.

ب) استفاده از منابع گوناگون به منظور شرح روایات: علامه در شرح روایات از منابع مختلف لغوی، تاریخی، تفسیری و ... استفاده کرده است. تخصص مرحوم مجلسی، در فهم و شرح احادیث و استفاده‌ی او از تحقیقات پیشینیان، کامل‌ترین کتاب شرح حدیث شیعی را فراهم آورده است.

ج) تبیین روایات در حدّ عرف عام: علامه مجلسی کوشیده است تا به دور از برداشت‌های صوفیانه یا مباحث پیچیده‌ی عقلی، مفاهیم احادیث را در حد عرف عام، تبیین و تفسیر کند و معنایی را زاید بر آنچه عرف از احادیث می‌فهمد، بر آن تحمیل نکند.(1)

پ.ن:

1- خلاصه‌ای از درس یازدهم جوامع حدیثی / دانشکده علوم حدیث

جوامع حدیثی متقدم و متأخر شیعه (10)- علامه مجلسی و بحار‌الانوار


به نام حضرت علم و عالم و معلوم

جوامع حدیثی متقدم و متأخر شیعه (10)

علامه مجلسی و بحار‌الانوار (1)

نگاهی به زندگی علامه مجلسی

ولادت: محمد باقر بن محمد تقی بن مقصود علی مجلسی، معروف به علامه مجلسی و مجلسی ثانی در سال 1037 هجری -که با عدد ابجد مساوی جمله‌ی جامع کتاب بحار الانوار است- در شهر اصفهان، دیده به جهان گشود.

خاندان

خاندان علامه مجلسی از جمله‌ی پرافتخارترین خاندان‌های شیعه در قرون اخیر است. در این خانواده نزدیک به یکصد عالم وارسته و بزرگوار دیده می‏شود. پدر بزرگش ملا مقصود از دانشمندان باتقوا بود. وی به خاطر کلام زیبا و اشعار دلنشین و رفتار و گفتار نیکو در محافل و مجالس به مجلسی ملقب شده بود و به همین جهت این خاندان عالی‌قدر نیز بدین نام شهرت یافته‌اند.

پدر علامه، مولی محمد تقی مجلسی، معروف به مجلسی اول (1070-1003 ﻫ) محدث و فقیهی بزرگ و از شاگردان شیخ بهایی و میر‌داماد است. وی در علوم مختلف اسلامی تبحر داشته و در زمان خویش مرجعیت تقلید و امامت جمعه‌ی اصفهان را به عهده داشته است. کتاب‌هایی هچون روضة المتقین، لوامع صاحبقرانی، شرح زیارت جامعه و... از جمله آثار او است.

تحصیلات

علامه مجلسی تحصیلات خود را از چهار سالگی نزد پدر علامه‌اش آغاز کرد. در اندک زمانی همه‌ی علوم رسمی زمان خود را فرا گرفت و از همان سنین جوانی آثار نبوغ در سیمای وی آشکار بود، چنان‌که در چهارده‌سالگی از فیلسوف بزرگ اسلام، ملاصدرا اجازه‌ی روایت گرفت.

علامه مجلسی در تمامی علوم اسلامی رایج آن عصر به تحصیل پرداخت، اما از آنجا که پدرش گرایش حدیثی داشت و خود نیز تمامی علوم را برگرفته از حدیث می‌دانست، ادامه‌ی تحصیلات خود را صرف پژوهش‌های حدیثی کرد.

علامه محمد باقر مجلسی در علوم مختلف اسلامی مانند تفسیر، حدیث، فقه، اصول، تاریخ، رجال و درایه سرآمد عصر خود بوده که نگاهی اجمالی به مجموعه‌ی عظیم بحار الأنوار این نکته را به خوبی آشکار می‏سازد. این علوم در کنار علوم عقلی همچون فلسفه، منطق، ریاضیات، ادبیات، لغت، جغرافیا، طب، نجوم و علوم غریبه از او شخصیتی ممتاز ساخته بود.

اساتید و شاگردان

اساتید

1-      پدرش محمد تقی مجلسی (م 1070) استاد علامه در علوم نقلی.

2-      آقا حسین خوانساری (م 1098) استاد وی در علوم عقلی.

3-      مولی محمد صالح مازندرانی از مشایخ اجازه‌ی علامه.

4-      مولی محسن فیض کاشانی از مشایخ اجازه‌ی علامه.

شاگردان

تعداد شاگردان علامه را بیش از هزار تن برشمرده‌اند که به چند تن از معروف‌ترین آنان اشاره می‌کنیم:

1-      سید نعمت‌اللّه جزائری (م 1112)، مؤلف کتاب کشف الاسرار فی شرح الاستبصار.

2-      سید علی‌خان مدنی (م 1120)، مؤلف کتاب ریاض السالکین فی شرح صحیفة سید الساجدین.

3-      میرزا عبدالله افندی اصفهانی (م حدودا 1130)، مؤلف کتاب ریاض العلماء.

مسلک علمی

هرچند مجلسی اول متمایل به اخباری‌گری بود، اما مجلسی دوم را دارای روشی حد وسط میان اخباریان و اصولیان دانسته‌اند. او در عین اینکه علم اصول را درس می‌گفت و در استنباط احکام، به کتب و مبانی اصولی و آراء و اقوال شیخ طوسی و محقق اول و علامه حلی و محقق ثانی و شهیدین و دیگران نظر داشت، چندان هم خود را در اختیار علم اصول نمی‌گذاشت و بیشتر خود را به طرف لحن ائمه در اخبار و احادیث می‌کشید و آن را بهترین طریق وصول به حق و واقع می‌دانست.

تنها حساسیت علامه به انحرافات موجود در دین بود. او که در زمان خویش شیوع صوفی‌گری را مشاهده می‌کرد، قاطعانه با تصوف به مبارزه‏ برخاست. مخالفت علامه با صوفیه، در حالی که پادشاهان صفوی نیز سر‌سپرده‌ی صوفیان بودند، حاکی از وظیفه‌شناسی علامه مجلسی و تبحر او در جمع بین منصب شیخ‌الاسلامی دولت و مبارزه با ضدارزشها است.

مناصب حکومتی و دینی

1-      شیخ الاسلام اصفهان: علامه مجلسی در سال 1098 از سوی شاه سلیمان صفوی به این سِمَت که بالاترین و مهم‌ترین منصب دینی و اجرایی در آن عصر بود، منصوب شد. او قاضی و حاکم در مشاجرات و دعاوی بود. تمام امور دینی زیر نظر مستقیم او انجام می‏گرفت و تمام وجوهات به محضر او فرستاده می‏شد. شیخ الاسلام سرپرستی درماندگان و ایتام و ... را نیز بر عهده داشت.

2-      امام جمعه‌ی اصفهان

 

وفات

علامه مجلسی در شب 27 ماه مبارک رمضان سال 1110 هجری در سن 73 سالگی در شهر اصفهان چشم از جهان فرو بست و در مسجد جامع اصفهان در جوار قبر پدر علامه‌اش مدفون گردید.

آثار و تألیفات علامه مجلسی

از امتیازات آثار علامه می‌توان به این دو نکته اشاره کرد:

1-      کثرت تألیفات به زبان فارسی و ترجمه‌ی روایات.

2-      کثرت شروح بر کتب روایی.


برخی از آثار علامه مجلسی به زبان فارسی

علامه مجلسی بیش از هفتاد کتاب و رساله‌ی فارسی در موضوعات مختلف تألیف کرده است، از جمله:

  • حلیة المتقین: آداب و مستحبات زندگی فردی و اجتماعی.
  • حیات القلوب: زندگی انبیا و ائمۀ اطهار (علیهم السلام) در سه جلد.
  • زاد المعاد: ادعیه.
  • تحفة الزائر: زیارات.
  • عین الحیاة: شامل مواعظ و حکم برگرفته از آیات و روایات معصومین (علیهم السلام)
  • ترجمه‌ی بسیاری از ادعیه، زیارات و احادیث، مانند ترجمه‌ی دعاهای کمیل، سمات، زیارت جامعه، توحید مفضل و...

برخی از آثار علامه مجلسی به عربی

  • بحار الانوار: دائرة المعارف احادیث شیعه در 110 جلد.
  • مرآة العقول: شرح کافی در 26 جلد.
  • ملاذ الاخیار: شرح تهذیب الأحکام در 16 جلد.
  • الوجیزة فی الرجال: در علم رجال.

علامه مجلسی در نگاه عالمان

علامه افندی از شاگردان علامه مجلسی: مولانا محمد باقر مجلسی، عالم و فاضل، دقیق، متبحّر، فقیه، متکلم، محدث، عادل و دارای همه‌ی نیکی‌ها و ارزش‌ها است. او که بسیار جلیل القدر و بلند‌مرتبه است، کتاب‌های سودمند فراوانی را تألیف کرده است، خدای متعال بر عمرش بیفزاید.

اردبیلی: استاد ما و بزرگ اسلام و مسلمانان، آخرین مجتهدان است. او پیشوا، علامه، محقق، دقیق، جلیل القدر، بلند‌مرتبه، منحصر به فرد زمان، یکتای روزگار خود، ثقه و مورد اعتماد، عادل، دارای علم فراوان و نوشته‌های نیکو است. عظمت و بلندی مرتبه‌ی او، ورزیدگی او در علوم عقلی و نقلی و دقت نظر و درستی اندیشه و صداقت و امانت او آشکارتر از آن است که نیازی به ذکر کردن داشته باشد.

علامه و احیای کتب حدیثی شیعه

علامه مجلسی پیش از تألیف بحار الانوار دو اقدام مهم را جهت احیای کتب روایی شیعه انجام داد:

1-      تفحص برای یافتن کتاب‌های معتبر حدیثی

2-      تصحیح و استنساخ نسخه‌های به دست آمده

کتاب بحار الانوار

نام کتاب

نام کامل این اثر بِحارُ الأنوار الجامِعَةُ لِدُرَرِ أخبارِ الأَئِمَّةِ الأطهار علیهم السلام‌ (به معنی: دریاهای نور، در بر گیرنده‌ی گوهرهای احادیث پیشوایان پاک) است.

علت نام‌گذاری این کتاب به بحار‌الانوار را خود مؤلف این‌گونه بیان کرده است: ... و لاشتماله علی أنواع العلوم و الحکم و الأسرار و إغنائه عن جمیع کتب الأخبار سمیته بکتاب بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار.

چون این کتاب مشتمل بر انواع دانش‌ها و حکمت‌ها و اسرار بوده و خواننده را از کلیه‌ی کتاب‌های حدیثی بی‌نیاز می‌کند، آن را کتاب بحار الانوار الجامعة لدرر أخبار الائمة الاطهار نامیدم.

موضوع کتاب

کتاب بحار الانوار، دائرة المعارف بزرگ حدیث شیعه است که تمام مسائل دینی را در بر گرفته است و هیچ موضوعی از موضوعاتی را که امامان شیعه در آن موضوع سخنی گفته باشند، نمی‌توان یافت، مگر آنکه در این کتاب به شکلی مطرح شده است.


انگیزه‌ی تألیف بحار

جوامع حدیثی شیعه که تا عصر علامه مجلسی نوشته شده بود، عمدتاً جامع احادیث فقهی بوده و کمتر به مباحث غیرفقهی پرداخته بودند.و احادیث بسیار دیگری از امامان شیعه در موضوعات مختلفی همچون معارف، اخلاق، تاریخ و غیره در لابه‌لای کتاب‌های روایی شیعه وجود داشت که تا آن زمان در یک جا گرد نیامده و نظم موضوعی نیافته بود.

بنابراین انگیزه‌ها‌ی تألیف بحار را می‌توان چنین برشمرد:

  1. جلوگیری از فراموشی مجدد یا نابودی کتب حدیثی.
  2. دست‌یابی راحت به تمامی احادیث یک موضوع.

مراحل تدوین بحار الانوار

مرحله‌ی اول

علامه مجلسی ابتدا فهرستی برای ده کتاب حدیثی غیرفقهی جهت دسترسی راحت به موضوعات آنها به نام فهرس مصنفات الأصحاب فراهم آورد، عناوین این ده کتاب و رموز هر یک عبارت است از: امالی (با رمز لی)، خصال (با رمز ل)، عیون اخبار الرضا (با رمز ن)، علل‌الشرائع (با رمز ع)، معانی الاخبار (با رمز مع) و توحید صدوق (با رمز ید)؛ که این کتاب‌ها همگی از آثار شیخ صدوق است. عناوین سایر کتاب‌ها نیز بدین شرح است: قرب الاسناد حمیری (با رمز ب)، امالی یا مجالس شیخ طوسی (با رمز ما)، تفسیر علی بن ابراهیم قمی (با رمز فس)، احتجاج طبرسی (با رمز ج).

علامه مجلسی درباره‌ی این فهرست می‌نویسد:

از آنجا که بعضی تألیفات اصحاب را منظم نیافتم تا برای مراجعه‌کننده رسیدن به روایات مربوط به یک موضوع آسان باشد و لذا از بسیاری روایات غافل می‌شدند... شروع به نگارش کتابی کردم که شامل فهرست روایات آن کتاب‌ها باشد، پس در برابر هر عنوان، ابتدا علامت کتاب را آوردم و سپس با عدد، شماره‌ی حدیث را قبل از لفظ مِن و شماره‌ی باب را پس از آن ذکر کردم.


مرحله‌ی دوم

استخراج روایات از کتب مختلف حدیثی و تنظیم آنها بر اساس فهرست مذکور است. از این رو تصمیم گرفت با استفاده از این فهرست به جای ذکر شماره‌ی‌ روایت، متن کامل آن را نقل کند و علاوه بر ده کتاب مذکور از منابع دیگر روایی نیز بهره گیرد،‌ این تصمیمی بود که به تألیف بزرگ‌ترین مجموعه‌ی حدیثی شیعه، یعنی بحار الانوار، منجر شد.

زمان تألیف

تدوین این مجموعه‌ی عظیم تا پایان عمر علامه مجلسی یعنی قریب به چهل سال به طول انجامید. شیوه‌ی

همکاران علامه مجلسی

برخی از محققان، همکاران علامه را به این ترتیب نام برده‌اند:

  1. آمنه خاتون، خواهر مرحوم مجلسی.
  2. امیر محمد صالح خاتون‌آبادی.
  3. میرزا عبدالله افندی.
  4. مولی عبدالله بحرانی.
  5. سید نعمت‌الله جزائری.

و نیز دو کاتب که نگاشتن احادیث را بر عهده داشتند.

منبع‌شناسی علامه مجلسی و کتاب بحار الانوار:

  • اعیان الشیعه (ج 9، ص 182)، تألیف محسن امین.
  • الفیض القدسی (موجود در جلد 102 بحار الانوار)، تألیف محدث نوری.
  • ریاض العلماء (ج 5)، تألیف میرزا عبدالله افندی.
  • ریحانة الادب (ج 5 و 6، ص 191)، تألیف محمد علی مدرس.
  • الذریعة إلی تصانیف الشیعه (ج 3)، تألیف آقا بزرگ تهرانی.
  • آشنایی با بحار الانوار، تألیف احمد عابدی.
  • یادنامه‌ی مجلسی، تألیف مهدی مهریزی و هادی ربانی.
  • شناخت‌نامه‌ی علامه مجلسی، تألیف مهدی مهریزی و هادی ربانی.
  • علامه مجلسی، تألیف حسن طارمی.
  • زندگی‌‌نامه‌ی علامه مجلسی، تألیف مصلح‌الدین مهدوی.(1)

پ.ن:

1- خلاصه‌ای از درس دهم جوامع حدیثی / دانشکده علوم حدیث

 

جوامع حدیثی شیعه (9)- فیض کاشانی و کتاب وافی

به نام حضرت علم و عالم و معلوم

جوامع حدیثی شیعه (9)

فیض کاشانی و کتاب وافی

جوامع حدیثی متأخر شیعه

اوضاع فرهنگی ـ اجتماعی عصر صفوی

1-   ظهور عالمان برجسته‌ی شیعه: عالمان مشهوری چون محقق کرکی، شیخ بهایی، ملا صدرا، ملا محسن فیض کاشانی، شیخ حر عاملی، میرداماد، مجلسی اول و مجلسی دوم (علامه مجلسی). همچنین پیدایش فضای جدید سیاسی و یافتن آزادی عمل بر اساس تعالیم و احکام مذهب شیعه در ایران و وجود تنگناهای دینی و سیاسی در دیگر کشورهای اسلامی برای شیعیان، موجب شد شماری از عالمان بزرگ شیعه از مناطق دوردست سرزمین اسلامی به ایران مهاجرت کنند. بزرگانی همچون شیخ بهایی و پدرش از لبنان، محقق کرکی از شام و سید ماجد بحرانی از بحرین به ایران عزیمت کردند.

2-   حضور عالمان در نواحی مختلف: ناآشنایی شیعیان جدید با تعالیم و احکام مذهب شیعه از سویی و عدم دسترسی بسیاری از شیعیان به عالمان و منابع فقهی و کلامی از سوی دیگر، نیاز جدی به حضور عالمان و درس‌آموختگان حوزه‌های علمی را در سراسر ایران آشکار کرد، تا آنان با تربیت شاگردان و استقرار آنها در مناطق مختلف، این کاستی را جبران کنند.

3-   دخالت عالمان شیعه در حکومت و امور اجتماعی: قبول مناصب از سوی عالمان دینی و دخالت آنان در امور اجتماعی با این انگیزه صورت می‌گرفت که بتوانند گامی در جهت تبلیغ احکام و اشاعه‌ی تعلیم دین بردارند، از خطاها پیشگیری کنند و در حد توان خود و پذیرش اجتماع، مانع انجام کارهای نادرست شوند.

4-   آغاز و رشد اخباری‌گری: مسلک اخباری، به صورت واکنشی در برابر حرکت فقهی مجتهدان شیعه، با نگارش کتاب «الفوائد المدنیه» توسط ملّا محمدامین استرآبادی (م 1033 ﻫ) پا گرفت. اخباریان معتقد بودند برای آگاهی از معارف و احکام دینی، باید به سراغ آیات و روایات رفت و به کتاب‌های روایی، اعتماد کامل داشت.

5-   روی‌آوردن به حدیث: در این دوران، حدیث و معارف حدیثی نیز جایگاه خاصی داشته و گام‌های مهمی در زمینه‌ی علوم حدیث برداشته شد.

احیای مجدد حدیث شیعه در عصر صفوی

مهم‌ترین فعالیت‌های انجام شده در عصر صفوی:

1-   تکثیر نسخه‌ها: در دوران صفویان، دانشمندان شیعی امکان و احیا و ازدیاد نسخه‌های مصنفات قدما را یافتند.و آنها را در کتابخانه‌های مختلف نگهداری می‌کردند.

2-   شرح‌نویسی و فقه الحدیث: رواج فرهنگ علمی در آن روزگار موجب گشت که علما به شرح احادیث پرداخته و کتاب‌هایی در این زمینه تألیف نمایند.

·         ملا صدرا و ملاصالح مازندرانی، کتاب‌هایی در شرح اصول کافی نگاشتند.

·     علامه مجلسی کتاب مرآه العقول را در شرح کتاب کافی و همچنین کتاب ملاذ الأخیار را در شرح کتاب تهذیب الأحکام در این دوره نوشت.

3-   تفسیر مأثور: قرن یازدهم هجری دوره‌ی تجلی تفسیر مأثور است. رواج تفکر تفسیر قرآن با روایات در این زمان، موجب نگارش‌های جدیدی در این زمینه شد؛ مانند:

·         تفسیر صافی فیض کاشانی (م 1091 ﻫ)،

·         تفسیر برهان سید هاشم بحرانی (م 1107 ﻫ)،

·         تفسیر نور الثقلین عبد العلی بن جمعه العروسی (م1112 ﻫ)

·         تفسیر کنز الدقائق میرزا محمد مشهدی (م 1125 ﻫ)

4-   ترجمه: قبل از این دوره، معارف الهی و احادیث ائمه (علیهم السلام) منحصراً در اختیار طلاب و دانشمندان دینی بود. فارسی‌نویسی و نشر معارف اسلامی با زبان مردم موجب آشنایی آنان با این منبع گشت و کتاب‌های فراوانی مانند

·         لوامع صاحبقرانی مجلسی اول

·         حلیة‌المتقین مجلسی دوم

به زبان فارسی نگاشته شد.

5-   علوم حدیثی: علوم پیرامونی حدیث، همچون رجال و درایه نیز در این دوران رواج یافتند و کتاب‌های گوناگونی در موضوعات مختلف این علم نوشته شد.

·         میرداماد (ره) حاشیه بر کتاب کشی و همچنین الرواشح السماویه را نوشت؛

·     شیخ بهایی کوچک‌ترین و زیباترین رساله در علم مصطلح الحدیث را با نام الوجیزه سامان داد و نیز کتاب مشرق الشمسین را نگاشت.

6-   جامع‌نگاری: در این دوران قدم‌های اساسی در خصوص کتاب‌های جامع حدیثی برداشته شد و جوامع متأخر حدیث شیعه نوشته شد.

محمدون ثلاث دوم و جوامع حدیثی متأخر

از مهم‌ترین اقدامات حدیثی انجام‌شده در این دوره، تدوین جوامع متأخر یا جوامع ثانویه‌ی حدیثی است. از آنجا که نام مؤلفان این سه جامع حدیثی نیز همچون نام مؤلفان کتب اربعه «محمد» است، از آن‌ها با تعبیر «محمدون ثلاث دوم» یاد می‌شود:

1-      محمد بن مرتضی، مولی محسن فیض کاشانی (رحمة‌الله) (م 1091 ﻫ) مؤلف کتاب وافی.

2-      محمد بن حسن، شیخ حرّ عامِلی (رحمة الله) (م 1104 ﻫ) مؤلف کتاب وسائل الشیعه.

3-      محمد باقر مجلسی (رحمة الله) (م 1110ﻫ) مؤلف کتاب بحار الأنوار.

فیض کاشانی و کتاب وافی

نگاهی به زندگی و تحصیلات فیض (رحمه الله)

محمد بن مرتضی، مشهور به ملامحسن فیض کاشانی، در سال 1007 هجری در کاشان متولد شد. پدرش، شاه مرتضی، مردی فقیه، متکلم، مفسر و ادیب بود. مقدمات علوم دینی را در کاشان نزد عمو و دایی‌اش فرا گرفت و در بیست سالگی همراه با برادرش عبدالغفور برای ادامه‌ی تحصیل به اصفهان، که پایتخت و مرکز عالمان آن عصر بود، عزیمت کرد. وی همچنین در طیّ سفری به شیراز به مدت دو سال نزد سید ماجد بحرانی (م 1028 ﻫ) به فراگیری علم حدیث پرداخت و از وی اجازه‌ی نقل روایت گرفت. وی دوباره به اصفهان بازگشت و از محضر درس شیخ بهایی (م 1031 ﻫ) بهره‌مند گردید. در دوران ریاضت ملاصدرا در کهک قم، وی به همراه ملاعبدالرزاق لاهیجی مدت هشت سال از محضرش بهره ‌برد. ملاصدرا آن دو را به دامادی برگزید و لقب «فیض» و «فیاض» را بر آن‌ها نهاد. با مراجعت ملاصدرا به شیراز فیض نیز به همراه استاد مجدداً به شیراز سفر کرد و حدوداً دو سال در آنجا ماند. سپس به کاشان بازگشت و به تدریس، تبلیغ و تألیف مشغول شد. سرانجام فیض کاشانی پس از 84 سال عمر پربرکت در سال 1091 هجری در زادگاهش کاشان چشم از جهان فرو بست.

اساتید و شاگردان

برخی از اساتید وی عبارت‌اند از:

  1. محمد تقی مجلسی (م 1070 ﻫ)
  2. شیخ بهایی (م 1030 ﻫ)
  3. سید ماجد بحرانی (م 1028 ﻫ) این افراد اساتید وی در فقه، حدیث و تفسیر بوده‌اند.
  4. صدرالدین شیرازی (م 1050 ﻫ)
  5. میرداماد (م 1041 ﻫ) این دو، استاد وی در فلسفه، عرفان و کلام بوده‌اند.

برخی از شاگردان وی عبارت‌اند از:

  1. فرزندش محمد، مشهور به «علم الهدی» (م 1115 ﻫ)
  2. محمد باقر مجلسی (م 1110 ﻫ)
  3. سید نعمت‌الله جزائری (م 1112 ﻫ)

تألیفات فیض کاشانی

برخی از محققان فهرستی بالغ بر یکصد و چهل کتاب و رساله را از وی گرد آورده‌اند. از مشهورترین آثار وی در تفسیر و حدیث و اخلاق می‌توان به نمونه‌های زیر اشاره کرد:

  • در تفسیر
    •  صافی؛ از مهم‌ترین کتب تفسیر شیعه است که در تفسیر آیات علاوه‌ بر روایات از نکات ادبی و بلاغی نیز بهره گرفته است.
    • أصفی که گزیده‌ای از تفسیر صافی است.
  • در حدیث
    •  وافی (مجموع روایات کتب اربعه)
    • شافی (خلاصه‌ی وافی با حذف اسناد و روایات متعارض)
    •  نوادر الأخبار (احادیث غیر مذکور در کتب اربعه)
  • در اخلاق
    • المَحجّة البیضاء فی إحیاء الأحیاء، که در آن احیاء العلوم غزالی را با حذف زوائد و برخی از اخبار اهل سنت و استفاده از احادیث شیعه تنقیح و تصحیح کرد.

وی در فقه، کلام، عرفان، شعر و علوم مختلف اسلامی نیز آثار متعددی از خود بر جای گزارده است که همه‌ی اینها از جامعیت علمی فیض کاشانی حکایت می‌کند؛

مبانی حدیثی فیض کاشانی

وی در اولین مقدمه‌ی کتاب وافی به طرفداری از مسلک اخباری پرداخته و شیوه‌ی مجتهدان اصولی را تخطئه کرده است. وی پس از ارائه‌ی تقسیمی برای علوم دینی به مخالفت با حجیت اجماع و عقل در علوم تقلیدی (علومی که باید از صاحب شریعت دریافت کرد و بدان متعبد بود) پرداخته است. وی تنها راه آشنایی با علوم تقلیدی، اعم از اعتقادی یا عملی، را فراگیری احادیث اهل‌بیت (علیهم السلام) می‌داند؛ آن‌گونه که شیعیان در عصر ائمه‌ی اطهار عمل می‌کرده‌اند.

در مقدمه‌ی دوم پس از بیان مطالبی درباره‌ی شناخت سند، اصطلاح متأخران مبنی بر تقسیم چهارگانه‌ی حدیث به صحیح، حسن، موثق و ضعیف را مفید نمی‌داند. وی مدار احکام شرعی را کتب اربعه می‌داند و شهادت مؤلفان آنها را بر صحت روایات کتب اربعه کافی دانسته است. از این رو وی معتقد است، روایات کتب اربعه نیازی به بررسی سند ندارد و تنها هنگام تعارض روایات باید به بررسی سند آنها پرداخت. مرحوم فیض در شرح روایات نیز به شیوه‌ی محدثان پایبند است و آن‌گونه که خود تصریح کرده در شرح روایات از ذکر تأویلات بعید و به‌کارگیری اصطلاحات عارفانه و اهل باطن خودداری کرده است.

کتاب وافی

نام کتاب و وجه تسمیه‌ی آن

مرحوم فیض کاشانی کتاب خود را الوافی نامیده است و در این‌باره می‌نویسد: «سمّیته بالوافی لوفائه بالمهمّات و کشف المبهمات»؛ یعنی این کتاب را از آن جهت وافی نامیدم که تمام مباحث مهم را در بر دارد و از مطالب مبهم پرده برمی‌دارد.


موضوع کتاب

مرحوم فیض همه‌ی روایات کتب اربعه، اعم از اصول و فروع و معارض و موافق و ... را آورده است و به همین خاطر وافی جامع اصول و فروع و روایات متعارض و غیر متعارض است.

انگیزه‌ی تألیف وافی

مرحوم فیض در مقدمه‌ی کتاب وافی انگیزه‌ی خود از تألیف این کتاب را مشاهده‌ی کاستی‌های موجود در کتب اربعه بیان ‌کرده است. این کاستی‌ها عبارت‌اند از:

  1. کامل نبودن هر یک از کتب اربعه به تنهایی؛
  2.  مشکل بودن مراجعه به آن‌ها به علت اختلاف عناوین ابواب هر یک از کتاب‌ها؛
  3. پراکندگی روایات هم‌مضمون؛
  4. وجود روایات تکراری در کتب اربعه؛

کاستی‌های کافی

  1. بسیاری از احکام را ذکر نکرده و ابواب آنها را به صورت کامل نیاورده است.
  2. در بسیاری از مواقع تنها به یک طرف اخبار مختلف (متعارض) اکتفا کرده و روایات طرف مقابل را نیاورده.
  3. برخی از روایات مبهم و مشکل را بدون شرح واگذاشته است.

کاستی‌های کتاب من لا یحضره الفقیه

  1. علاوه بر اینکه بسیاری از کاستی‌های کافی را دارد، روایات اصول نیز در آن نیامده است.
  2. شامل بسیاری از ابواب و فصول نیست.
  3. گاهی کلام مؤلف در ذیل یک حدیث با خود حدیث مشتبه می‌شود.
  4. در بسیاری از موارد حدیث را به صورت مرسل و بدون سند ذکر می‌کند.

کاستی‌های تهذیب

  1. مانند کتاب فقیه روایات اصول را ندارد.
  2. گاه تأویلات دور از ذهن و نادرستی برای جمع بین روایات مختلف ذکر کرده است.
  3. گاهی روایاتی که باید در یک جا ذکر کند متفرق کرده و آنهایی را که باید متفرق ذکر کند یک جا آورده است.
  4. بسیاری از روایات را در جای مناسب‌شان ذکر نکرده است.
  5. دارای تکرارهای ملالت‌بار و تطویل ابواب است.
  6. عناوین ابواب نارسا و مخل است.

کاستی‌های استبصار

  1. از آنجا که استبصار بخشی از تهذیب است همان اشکالات را در خود دارد.
  2. در برخی از کتب، ابواب و روایات، حسن ترتیب را رعایت نکرده است.

با توجه به کاستی‌های مذکور و اینکه تا آن عصر کسی در صدد رفع این نقصها برنیامده بود فیض کاشانی تصمیم به تألیف کتابی گرفت که در آن کاستی‌های مذکور وجود نداشته باشد.

ساختار کتاب

وافی دارای 3 مقدمه، 14 جزء و یک خاتمه (شامل مشیخۀ فقیه و تهذیبین) است.

الف) محتوای مقدمه‌های سه‌گانه‌ی وافی

مقدمه‌ی اول: شیوه‌ی شناخت علوم دینی که توضیح آن گذشت.

مقدمه‌ی دوم: درباره‌ی شناخت اسانید و شامل مباحث سودمندی درباره‌ی اسناد روایات کتب اربعه است؛ مانند:

  • ذکر نمونه‌هایی از اسامی مشترک در سند.
  • تفاوت صحیح قدما و متأخران
  • شهادت مؤلفان کتب اربعه بر صحت روایات کتبشان
  • اصحاب اجماع
  • اضمار، اضطراب و ارسال در سند
  • القاب و کنیه‌های ائمۀ اطهار در روایات
  • طرق فیض به کتب اربعه

مقدمه‌ی سوم: مؤلف در این مقدمه به بررسی برخی از اصطلاحات و قواعد پرداخته است؛ مانند:

  • شیوه‌ی محمدون ثلاث اول در ذکر اسناد کتب اربعه؛
  • شیوه‌ی مرحوم فیض در ذکر اسناد و بیان انواع اختصارهایی که به کار برده است؛
  • ترتیب ابواب وافی؛ و...


ب) جزءهای چهارده‌گانه‌ی وافی

1-      کتاب العقل و العلم و التوحید.

2-      کتاب الحجه.

3-      کتاب الإیمان و الکفر.

4-      کتاب الطهارة و التزین.

5-      کتاب الصلاة و الدعاء و القرآن.

6-      کتاب الزکاة و الخمس و المَبرّات (مبرات شامل مباحث: قرض، عتق، مکاتبه، وقف و هبه است).

7-      کتاب الصیام و الاعتکاف و المعاهدات.

8-      کتاب الحج و العمرة و الزیارات.

9-      کتاب الحسبة و الأحکام و الشهادات (کتاب الحسبة شامل مباحث حدود، جهاد، قصاص و دیات است).

10-   کتاب المعایش و المکاسب و المعاملات (صناعات، تجارات، زراعات، اجاره، دیون، ضمان، رهن و امانات)

11-   کتاب المطاعم و المشارب و التجمّلات (ملابس، مراکب، مساکن، و دواجن)

12-   کتاب النکاح و الطلاق و الولادات.

13-   کتاب الجنائز و الفرائض و الوصیات (کتاب الفرائض مشتمل بر مباحث ارث است)

14-   کتاب الروضة الجامعة للمتفرقات.


ج) خاتمه‌ی وافی

شامل مشیخه‌ی فقیه، تهذیب و استبصار است. با این تفاوت که برای سهولت مراجعه، اسامی به ترتیب الفبا تنظیم شده‌اند و برای رعایت اختصار، اسامی برخی از راویان‌ به صورت مختصر آمده است.

شیوه‌ای نو در دسته‌بندی موضوعات

فیض در دسته‌بندی اجزای وافی از شیوه‌ی هیچ‌یک از کتب اربعه پیروی نکرده است؛ مثلاً وی ابواب حدود، قصاص و دیات را که فقیهان و محدّثان در آخر کتاب‌های خود می‌آوردند در جزء نهم در «کتاب الحِسبة» آورده است و نیز احکام اموات را که فقیهان در کتاب الطهارة ذکر می‌کردند، به دلیل تناسب موضوع در جزء سیزدهم در «کتاب الجنائز و الفرائض و الوصیات» آورده است.

تعداد روایات

کتاب وافی بر اساس شمارشی که در چاپ جدید آن انجام گرفته است، مشتمل بر 25703حدیث است.


زمان تألیف

در سال 1068 قمری و پس از نه سال و یک ماه تلاش، تألیف و تنظیم این مجموعه‌ی عظیم را به پایان برد.

 مشخصات و مزایای وافی

1-      در بر داشتن تمامی متون احادیث کتب اربعه، اعم از اصول و فروع، و اسناد آنها.

2-      حذف احادیث تکراری کتب اربعه.

3-      توضیح و شرح مختصر بسیاری از روایات با عنوان «بیانٌ».

4-      کنار هم قرار گرفتن روایات مرتبط با یک موضوع از کتب اربعه.

5-      مشخص کردن اختلافات عمده‌ی سندی یا متنی بین کتب اربعه.

6-      بیان جمع و تأویل احادیث متعارض.

7-      ذکر آیات قرآنی متناسب در آغاز هر کتاب و برخی از ابواب که غالباً بدون شرح و تفسیر است.

شیوه‌ی گزارش متن در وافی

1-      در نقل متن، چنانچه بین کتب اربعه، زیاده یا نقصانی در متن حدیث وجود داشته است، این موارد در وافی مشخص شده‌اند.

2-   اگر تفاوت متن‌ها به سبب تبدیل الفاظ بوده است نه زیاده یا نقصان، در صورتی که تفاوت اندک بوده و معنا تغییر نمی‌کرده است، به آوردن لفظ واضح‌تر یا لفظی که مؤلف آن مقدم باشد اکتفا شده است؛ اما اگر تفاوت متن‌ها زیاد بوده یا معنا تغییر می‌کرده است، مجدداً روایت متفاوت را با سندش ذکر کرده‌اند.

3-      به برخی از اختلاف نسخه‌ها نیز اشاره شده است.

شیوه‌ی گزارش اسناد در وافی

1-   در نقل سند بر اساس کتابی که روایت از آن نقل شده عمل کرده است؛ از این رو در صورتی که سند کامل بوده، کامل و اگر بخشی از آن نقل شده، همان بخش را نقل کرده است؛ لذا برای تکمیل اسناد فقیه و تهذیبین مشیخه‌ی آنها را در خاتمه‌ی کتاب آورده است.

2-      فیض در اسامی روات، با وضع تعابیر اختصاری ویژه‌ای سعی کرده است، سندها را تا حد زیادی مختصر سازد:

·         تثنیه یا جمع بستن اسم یا نسبت؛

·         استفاده از عدد به جای اسامی روات؛

·         به کار بردن نسبت یا وصف به جای نام کامل راوی؛

·         اکتفا به اسم و حذف نام پدر؛

3-      چنانچه حدیثی با اسناد متعدد در یک یا چند کتاب نقل شده باشد:

·         اگر تمام سند مختلف باشد، ابتدا سند و متن را از کافی نقل و سپس سایر اسناد را بدون تکرار متن ذکر کرده است.

·     اگر سندها صرفاً در نام معصوم و راوی که از معصوم (علیه السلام) نقل کرده است مشترک باشند، ابتدا اسناد مختلف را با ذکر علامت آن کتاب آورده و سپس متن را نقل کرده است؛

·     در مواردی هم که تنها بخشی از سند مختلف بوده است، مؤلف سعی کرده به نحوی عمل کند که بخش‌های مشترک و مختلف سند از هم قابل تشخیص باشد.

تذکر: گاهی برای مشخص کردن بخش مشترک، اعم از متن و سند، از رمز «ش» استفاده کرده است.

علت کم‌توجهی به کتاب وافی

  1. اکتفا کردن مرحوم فیض به کتب اربعه و گردآوری نکردن روایات از دیگر کتب حدیثی.
  2. تدوین کتاب وسائل الشیعه با فاصله‌ی اندکی پس از وافی و استقبال فقیهان از این کتاب.
  3. رعایت نکردن ترتیب رایج و متعارف کتابهای فقهی شیعه.
  4. استفاده از رموز و علائم اختصاری خاص (اختصارهای غیر متعارف)

چاپها

  1. چاپ سنگی که در 3 جلد رحلی و قطور به چاپ رسیده است؛
  2. چاپ جدید که توسط مرکز تحقیقات علمی کتابخانه‌ی امام علی (علیه السلام) اصفهان ارائه شده و در آن متن وافی (غیر از خاتمه) در 26 جلد عرضه گردیده است.

کارهای پیرامون وافی

  • الشافی، اثر فیض کاشانی:خلاصه‌ای است از کتاب وافی با حذف اسناد و روایات متعارض آن.
  • مرحوم آقا بزرگ تهرانی در الذریعه، چند شرح و حاشیه بر وافی را از بزرگانی همچون وحید بهبهانی، میرزا عبدالله افندی و... نام برده است.
  • در بین نرم‌افزارهای متعدد حدیثی متن کتاب وافی تنها در نرم‌افزار «جامع فقه اهل البیت» آمده است.

منبع‌شناسی فیض کاشانی و وافی

  1. الذریعه،‌ طهرانی، ج 25، ص 13-14
  2. روضات الجنات، محمد باقر خوانساری، ج 6، ص 79 ـ 103
  3. کتاب الوافی، مقدمه‌ی ضیاءالدین حسینی اصفهانی، ج 1، ص 18 ـ 59.
  4. مقاله‌ی «فیض و کتاب وافی»، کاظم مدیرشانه‌چی، در پژوهشی درباره‌ی حدیث و فقه، ص 540 ـ 548.
  5. فهرست‌های خودنوشت، فیض کاشانی، تحقیق و تصحیح محسن ناجی نصرآبادی.(1)

پ.ن:

1- 1- خلاصه‌ای از درس نهم جوامع حدیثی / دانشکده علوم حدیث

جوامع حدیثی متقدم و متأخر شیعه (8)- تهذیب و استبصار

به نام حضرت علم و عالم و معلوم

جوامع حدیثی متقدم و متأخر شیعه (8)

تهذیب و استبصار

استبصار

اثر مهم دیگر مرحوم شیخ طوسی، که به عنوان چهارمین کتاب از کتب اربعه‌ی شیعه از آن نام برده‌اند.


نام کتاب

نام کامل این اثر «الاستبصار فیما اختَلَفَ من الأخبار» است؛ و به اختصار به آن استبصار می‌گویند. گاهی نیز با رمز «صا» به آن اشاره می‌شود. گاهی هم از باب تغلیب، به مجموع دو کتاب تهذیب و استبصار «تهذیبَین» گفته می‌شود.

زمان کتابت

شیخ طوسی این کتاب را پس از دو کتاب فقهی خود، یعنی تهذیب و النهایة، نوشته است.

موضوع کتاب

این کتاب در حقیقت نوعی تلخیص تهذیب الاحکام است که تنها به گردآوری روایات مختلف و جمع میان آنها پرداخته است. بنابراین موضوع کتاب صرفاً روایات فقهی متعارض (مختلف) است.


انگیزه‌ی تألیف

شیخ طوسی می‌گوید: گروهی از اصحاب عالم ما چون کتاب بزرگمان به نام تهذیب الأحکام و روایاتی را که درباره‌ی حلال و حرام در آن جمع‌آوری کرده بودیم دیدند و ملاحظه کردند که مشتمل بر اکثر روایات فقه و ابواب احکام است... خواستند که جداگانه و به اختصار به احادیث اختلافی پرداخته شود... از این‌رو از من درخواست کردند تا کتاب دیگری به نگارش درآورم و در آن ابتدا احادیث مطابق فتوا و سپس روایات مخالف را جمع‌آوری کنم و به بررسی وجه جمع میان آنها بپردازم.


ساختار کتاب

استبصار شامل یک مقدمه، سه بخش (جزء) کلّی و یک مشیخه است. در مقدمه پس از بیان انگیزه‌ی تألیف کتاب، بحث مفیدی را درباره‌ی تقسیم خبر به واحد و متواتر مطرح کرده است و قرائنی را که موجب علم‌آور شدن خبر واحد می‌گردد، نام برده و نیز به مبانی ترجیح در خبرهای واحد متعارض اشاره کرده است. شیخ طوسی آن‌گونه که خود تصریح کرده استبصار را در سه بخش (جزء) تنظیم نموده است: دو بخش اول عبادات است و بخش سوم درباره‌ی دیگر ابواب فقهی از معاملات تا حدود و دیات است. آخرین قسمت کتاب، مشیخه یا سند کتاب است و مشتمل بر اسناد احادیثی است که آن‌ها را از مشایخ یا اصول معتمده در کتاب آورده است.

تذکر: اگرچه کتاب استبصار، همچون تهذیب، به ترتیب ابواب فقهی (از کتاب طهارت تا دیات) تنظیم شده است، ولی شامل همه‌ی ابواب فقهی نیست، بلکه تنها به ابوابی پرداخته که روایات متعارض در آن وارد شده است.


تعداد روایات

شیخ طوسی تعداد ابواب و روایات کتاب را در پایان استبصار مشخص کرده است تا در آن کم و زیادی رخ ندهد. استبصار طبق شمارش مؤلف شامل 925 باب و 5511 حدیث است.

تذکر: تمام روایاتی که در استبصار وجود دارد در تهذیب نیز آمده است؛ از این رو، روایات این کتاب چیزی بیش از روایات تهذیب را در بر ندارد و ظاهراً چون تنها کتاب اختصاصی در روایات متعارض بوده است جزء کتب اربعه شمرده شده است.


ویژگیها و امتیازات استبصار

  1. اولین کتاب در فقه شیعه است که مستقلاً به جمع بین روایات مختلف پرداخته است.
  2. مرحوم شیخ، مبانی ترجیح روایتی بر روایت دیگر را در مقدمه‌ی کتاب استبصار آورده است که خود یکی از منابع قدیمی فقه الحدیث شیعه است. گرچه مرحوم شیخ اصل این بحث را در عدة الاصول شرح داده است.
  3. شیخ، کتاب استبصار را به سه جزء تقسیم کرده و همچنین تعداد روایات هر بخش را شمارش کرده است، تا در آن کم و زیادی رخ ندهد.

خصوصیات مشترک تهذیبین

  1. شیخ با دسترسی به بسیاری از اصول اربعمأة و تألیفات اصحاب، که در آن زمان در کتابخانه‌های بزرگ شیعه، همچون کتابخانه‌ی سید مرتضی و کتابخانه‌ی شاپور بن اردشیر در بغداد، موجود بود، و درج این روایات در تهذیبین آنها را از نابودی حفظ کرد.
  2. شیخ طوسی با توجه به اطلاعات دقیق حدیثی، رجالی، فقهی، اصولی و کلامی، توان خود را در جمع بین روایات مختلف نشان داده است.
  3. شیخ، در آغاز هر باب ابتدا روایات معتبر و مشهور بین اصحاب و سپس اخبار منافی و مخالف آن را آورده است و به رفع تعارض و بیان وجه جمع بین آن‌ها پرداخته و کوشیده است، بر وجه جمعی که ذکر کرده شاهد روایی بیابد.
  4. یکسان بودن شیوه‌ی گزارش اسناد در تهذیبین: شیخ در این دو کتاب گاه مانند کافی تمام سند را آورده و گاه مانند فقیه، آغاز سند را حذف و برای اتصال از مشیخه و فهرست استفاده کرده است. ذکر کامل سند در ابواب آغازین تهذیبین بیشتر به چشم می‌خورد.

نکاتی درباره‌ی مشیخه‌ی تهذیبین

1-      یکسان بودن مشیخه‌ی هر دو کتاب که مشتمل بر طریق به 37 نفر از صاحبان کتب و اصول است.

2-      کافی نبودن مشیخه برای مسند ساختن همه‌ی روایات معلق: شیخ نام بسیاری از رواتِ اول سند را که تعداد روایت وی از آنها کم بوده، در مشیخه نیاورده و به کتب فهرست، همچون کتاب فهرست خویش، حواله داده است.

توجه: برخی از محققان، همچون مولی محمد اردبیلی در رساله‌ی تصحیح‌الاسانید، تلاش گسترده‌ای را برای تکمیل و تصحیح سندهایی که از طریق مشیخه‌ی تهذیبین مسند نمی‌شود انجام داده‌اند و حجم زیادی از این روایات را با مراجعه به کتاب فهرست شیخ و اسناد تهذیبین مسند ساخته‌اند.

سؤال: منظور از «ما رویتُه بهذه الاسانید» چیست؟

پاسخ: منظور اسنادی است که برای اتصال سند از شیخ طوسی تا محمد بن یعقوب کلینی، پیش از این در مشیخه ذکر شده و برای رعایت اختصار در این سند تکرار نشده است.

برخی از اشکالات واردشده بر تهذیبین

  1. نقل روایات ضعیف: برخی از عالمان مثل ابن ادریس و علامه شوشتری بر شیخ خرده گرفته‌اند که در این کتاب همه ‌گونه روایات، اعم از صحیح یا ضعیف، را روایت کرده است.

در این‌باره می‌توان گفت که هدف شیخ نقل روایات به ظاهر متعارض و ارائه‌ی شیوه‌هایی برای رفع تعارض میان آنها بوده است و نخواسته است روایات را فوراً به خاطر ضعف سندشان کنار گذارد. علاوه بر این‌که وی روایات صحیح را در آغاز هر باب و روایات ضعیف را در آخر باب آورده است، تا از آمیخته‌شدن آن‌ها جلوگیری کند.

  1. وقوع خطا و تحریف در نقل سند و متن روایات: برخی از عالمان مثل محدث بحرانی و میرداماد یکی از اشکالات وارده بر شیخ را وقوع خطا و تحریف در نقل سند و متن روایات دانسته‌اند.

در این‌باره باید گفت: بلی در مقایسه‌ی این دو کتاب با کافی، بی‌شک کتاب کافی از اتقان و استواری بیشتری در نقل روایات بر خوردار است که حاکی از اضبط بودن و صرف وقت و دقت بیشتر مرحوم کلینی، در نقل اسناد و متون است، اما این مطلب هرگز به معنای غیر قابل اعتماد بودن و اعتبار نداشتن روایات تهذیبین نیست.

شروح و حواشی تهذیبین

بر اساس نقل شیخ آقا بزرگ تهرانی در الذریعه، شانزده شرح و بیست حاشیه بر کتاب تهذیب نوشته شده است؛ مانند:

  1. مَلاذُ الأخیار فی فهمِ تهذیبِ الأخبار در 16 جلد از محمدباقر مجلسی (م 1110 ﻫ).
  2. غایةُ‌المَرام در 8 جلد و مقصود الأنام در 12 جلد؛ هر دو از سید نعمت‌الله جزایری (م 1112 ﻫ).
  3. إحیاءُ الأحادیث از محمد تقی مجلسی (م 1070ﻫ).
  4. تذهیب الأکمام از قاضی نورالله مرعشی (م 1019 ﻫ). که توسط محمدیوسف بن محمدابراهیم گورکانی به فارسی ترجمه شده است.

بر استبصار نیز شروح و حواشی متعددی نوشته شده که در الذریعه از هجده مورد آن نام برده شده است؛ از آن جمله است:

  1. استقصاء الاعتبار فی شرح الاستبصار از شیخ محمد بن حسن، نـوه‌ی شهید ثانی (م 1030 ﻫ).
  2. کشف الأسرار فی شرح الاستبصار سید نعمت الله جزایری (م 1112 ﻫ).
  3. شرح ملا محمدامین استرآبادی (م 1026 ﻫ).
  4. شرح میرداماد، میر محمدباقر بن میر محمد الحسینی الاسترآبادی (م 1040 ﻫ).

برنامه‌های رایانه‌ای

  1. نرم‌افزار معجم فقهی؛ مرکز معجم فقهی حوزۀ علمیۀ قم.
  2. نرم‌افزار جامع الاحادیث (نور 2 و 5/2)؛ مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.

مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی نیز در «نرم‌افزار درایة ‌النور» به بررسی اسناد کتب اربعه پرداخته است.

دوران فَترت در حدیث شیعه

پس از وفات شیخ طوسی حدیث شیعه دچار رکودی شد که از قرن شش تا آغاز قرن یازدهم و ظهور محمّدون ثلاث دوّم، ادامه داشت؛ از این رو این پنج قرن را می‌توان «دوران فترت» یا دوران رکود حدیث شیعه نامید. در این مقطع تنها شاهد تعدادی تک‌نگاری‌های حدیثی‌ در زمینه‌های مختلف هستیم؛ تألیفاتی در زمینه‌های:

  1. مواعظ و اخلاق؛ مانند: مکارم الاخلاق، از حسن بن فضل طبرسی؛
  2. مناقب و فضائل؛ مانند: إعلام الوری بأعلام الهدی، از فضل بن حسن طبرسی؛
  3. ادعیه و زیارات؛ مانند: اقبال و فلاح السائل، از سید بن طاووس.

اما تلاش قابل ذکری برای تنظیم و گردآوری گسترده‌ی روایات و جامع نویسی انجام نگرفت.

عوامل رکود حدیث در عصر فترت

  1. نامناسب بودن اوضاع سیاسی و اجتماعی که با انقراض حکومت شیعی آل‌بویه در سال 448 هجری و روی کار آمدن ترکان سنی‌مذهب سلجوقی آغاز و با حمله‌ی مغولان به ایران در سال 616 هجری و... ادامه یافت.
  2. احساس نیاز نکردن فقیهان شیعه، به جوامع حدیثی دیگر با وجود کتاب‌های جامعی چون کافی، فقیه، و به ویژه تهذیب.
  3. توجه به فقه استدلالی و شیوه‌های استنباط احکام و مصروف شدن همت عالمان شیعه به تدوین کتب فقهی و اصولی، همچون: شرایع الاسلام، محقق حلی(م 767)، اللمعة الدمشقیة، شهید اول (م 786)، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، شهید ثانی (م 965) و ده‌ها کتاب فقهی و اصولی دیگر.

تلاشی ناتمام در گردآوری و تفکیک احادیث کتب اربعه

قبل از پرداختن به جوامع حدیثی متأخر، شایسته است از کاری بی‌سابقه ‌در شیعه که در آستانه‌ی قرن یازدهم انجام گرفته است نام ببریم. کتابی با عنوان «مُنتقَی الجُمان فی ‌الاحادیث الصحاح و الحسان»، اثر شیخ حسن (صاحب معالم)، فرزند شهید ثانی، متوفی 1011 هجری.

وی در این کتاب با توجه به تقسیم چهارگانه ی حدیث به صحیح، حسن، موثق و ضعیف که بین متأخران شیعه شایع شده بود، روایات کتب اربعه را بررسی کرد و صرفاً روایات صحیح و حسن این چهار کتاب را تا پایان بحث حج گرد آورد، ولی متأسفانه موفق به اتمام کتاب نگردید. مقدمه‌ی این اثر، شامل 12 فایده‌ی ارزشمند در موضوعات حدیثی و رجالی است. رمــوز به کار رفته در این کتاب: صحی= صحیح عند الکل؛ صحر= صحیح عند المشهور؛ ن= حسن.(1)

پ.ن:

1- خلاصه‌ای از درس هشتم جوامع حدیثی / دانشکده علوم حدیث

جوامع حدیثی متقدم و متأخر شیعه (7)- شیخ طوسی و تهذیب الاحکام

به نام حضرت علم و عالم و معلوم

جوامع حدیثی متقدم و متأخر شیعه (7)

شیخ طوسی و تهذیب الاحکام

نگاهی به زندگانی شیخ طوسی (ره)

ولادت: ابوجعفر محمد بن حسن طوسی، معروف به «شیخ طوسی» و «شیخ الطائفه»، در رمضان سال 385 هجری قمری، در منطقه‌ی طوس خراسان به دنیا آمده است.

نگاهی به وضعیت فرهنگی ـ سیاسی عصر شیخ طوسی

در ایام جوانیِ شیخ طوسی از یک‌سو، سلطان محمود غزنوی در غزنه و خراسان سلطنت می‌کرد و در رواج مذهب تسنن، تعصب خاصی نشان می‌داد و از طرف دیگر پادشاهان شیعی آل ‌بویه، بر قسمت مهمی از ایران حکم می‌راندند.

چهار سال قبل از ولادت شیخ، یعنی سال 381 هجری، شیخ صدوق، در ری درگذشت.

سال تولد شیخ طوسی، صاحب بن عَبّاد، وزیر دانشمند و بلندآوازه‌ی رکن‌ا‌لدوله‌ی دیلمی، چشم از جهان فروبست و در همان سال‌ها فردوسی، بزرگ‌ترین سخن‌سرای ایران، شاهنامه‌ی خود را در همان طوس به اتمام رسانید. همه‌ی این حوادث در تحرک و جنبش فکری و علمی شیخ طوسی که دوران جوانی خود را پشت سر می‌گذاشت تأثیرگذار بود.

تحصیلات
به احتمال فراوان وی دوران جوانی خود را در طوس گذرانده و مقدمات علوم را نیز در همان شهر فرا گرفته است.

سفر به بغداد

شیخ، برای درک محضر اساتید برجسته‌ای چون شیخ مفید به سال 408 هجری در بیست و سه سالگی رهسپار بغداد شد. بغداد از نظر علمی در اوج شهرت و مجمع دانشمندان کلیه‌ی مذاهب اسلامی بود. دانشمندان مذاهب چهارگانه‌ی اهل سنت در کنار علمای بزرگ شیعه‌ی امامی و زیدی در موضوعات مختلف علمی، به ویژه مباحث کلامی، آزادانه به بحث، بررسی، مذاکره و مناظره می‌پرداختند. دانشمند نامی بغداد، محمد بن محمد بن نعمان، معروف به شیخ مفید یا ابن‌معلم، چهره‌ای برجسته در مسائل فقهی و کلامی و سرآمد دانشمندان شیعه در آن عصر بود.

شیخ طوسی با ورود به بغداد به مجلس درس شیخ مفید پیوست و مدت پنج سال، یعنی تا پایان زندگی شیخ مفید (413 ﻫ) از محضرش بهره‌مند شد. بعد از رحلت شیخ مفید، ریاست علمی و دینی شیعه به بزرگ‌ترین شاگرد او، یعنی سید مرتضی، رسید. شیخ طوسی بیست و سه سال از درس سید مرتضی، به ویژه در زمینه‌های کلام، فقه و اصول، استفاده کرد و سرآمد شاگردان سید مرتضی شد.

بعد از وفات سید مرتضی در سال 436 هـجری، ریاست علمی و دینی جامعه‌ی شیعه به شیخ طوسی رسید و شیعیان عراق، ایران و شام مرجعیت و زعامت او را پذیرفتند. شهرت علمی و شخصیت اجتماعی و احاطه‌ی وسیع وی بر عقاید و مذاهب، موجب شد که از طرف خلیفه‌ی وقت، القائم بامرالله عباسی، کرسی علم کلام، که به سرآمد دانشمندان عصر تعلق می‌گرفت، در اختیار وی گذاشته شود.

اکثر تألیفات شیخ در بغداد انجام شده است. وی در این شهر از کتابخانه‌های بزرگی همچون کتابخانه‌ی شاپور بن اردشیر (وزیر آل بویه) و کتابخانه‌ی استادش سید مرتضی، که مشتمل بر هشتاد هزار جلد کتاب بود، بهره می‌برده است.

هجرت به نجف

ترکان سلجوقی در سال 447 هجری با استفاده از ضعف آل‌ بویه به بغداد حمله کردند و با اشغال آن حکومت آل بویه را برانداختند. در این زمان مأموران عبدالملک، وزیر متعصب طغرل بیک، به محله‌های شیعه‌نشین حمله کردند و به قتل و غارت پرداختند. آنها همچنین برای قتل شیخ طوسی به خانه‌ی وی حمله بردند، ولی چون وی را نیافتند وسایل منزل و کتاب‌های او را آتش زدند و نابود کردند. در این آتش‌سوزی کتابخانه‌ی شاپور بن اردشیر که برای استفاده‌ی دانشمندان شیعه در محله‌ی کرخ تأسیس شده بود و از نفیس‌ترین کتابخانه‌های آن روز به شمار می‌رفت نیز طعمه‌ی حریق شد.

بعد از این، شیخ در سال 448 هجری از بغداد خارج شد و به نجف اشرف رفت. نجف در آن هنگام روستای کوچکی بود و تعداد کمی از شیعیان مشتاق، در جوار بارگاه مولای متقیان، علی (علیه السلام)، زندگی می‌کردند. شیخ در نجف اشرف حوزه‌ی علمیه‌ای تأسیس کرد که بزرگ‌ترین حوزه‌ی علمیه در میان شیعیان شد. وی تا پایان عمر در همین شهر به تدریس و تألیف پرداخت. کتاب امالی شیخ در این شهر تدوین شد.

سرانجام شیخ الطّائفه در 75 سالگی به دیدار حق شتافت و در منزل مسکونی خویش در نجف اشرف به خاک سپرده شد.
خاندان شیخ

شیخ طوسی یک پسر به نام «حسن»، معروف به شیخ ابوعلی طوسی، داشت که او را در علم و عمل همتای پدر دانسته‌اند. شیخ همچنین دو دختر داشت که هر دو دانشمند و پاک‌سرشت بودند و از این دو دختر نیز فرزندانی دانشمند و بزرگوار پدید آمدند. یکی از آن دو جده‌ی‌ محمد بن ادریس حلی است.

شیخ طوسی از نگاه عالمان

دانشمندان ما شیخ طوسی را پیشوای مجتهدان شیعه و «شیخ الطائفه» می‌دانند و با عظمت و جلالت از وی یاد کرده‌اند.

 نجاشی (دوست و همدرس وی): ابوجعفر محمد بن علی طوسی در میان علمای ما از جلالت خاصی برخوردار و دانشمندی موثّق و گران‌قدر از شاگردان استاد ما ابوعبدالله (مفید) است.

علامه بحرالعلوم: ابوجعفر محمد بن حسن بن علی طوسی، شیخ الطائفة المُحِقَّه، و برپادارنده‌ی پرچم‌های شریعت حقه، پیشوای فرقه بعد از ائمه‌ی معصومین و تکیه‌گاه شیعه‌ی امامیه در کلیه‌ی موضوعاتی است که به مذهب و دین تعلق داشته باشد. محقق اصول و فروع و مهذّب فنون معقول و مسموع است. هرگاه به طور مطلق گفته شود «شیخ الطائفه» و «رئیس»، که همگی در مقابلش کرنش می‌کنند، منظور اوست....

دانشمندان اهل سنت، مانند ابن‌اثیر جَزَری، ابن‌کثیر شامی و ذهبی، در کتب خود هر جا به نام شیخ طوسی رسیده‌اند، از او به عنوان «فقیه شیعه»، «پیشوای بزرگ شیعه» یا «مصنِّف کتب بسیار» یاد کرده‌اند.

اساتید و شاگردان

اساتید

  • شیخ مفید
  • سید مرتضی
  • ابوالحسن علی بن احمد بن أبی‌جید
  • احمد بن محمد بن موسی معروف به ابن‌صلت اهوازی (م 409 ﻫ)
  • حسین بن عبیدالله غضایری (م 411 ﻫ)
  • احمد بن عبدالواحد، معروف به ابن‌عبدون (م 423 ﻫ).

شاگردان

  • پسرش شیخ ابوعلی طوسی، که به وی «مفید ثانی» نیز می‌گویند.
  • سلیمان صَهرَشتی
  • اسحاق بن محمد قمی (نوه‌ی شیخ صدوق)
  • شهرآشوب مازندرانی (جدّ ابن شهرآشوب صاحب مناقب)
  • قاضی ابن‌برّاج
  • عبدالجبار مقری
  • فَتّال نیشابوری
  • محمد بن هبة الله طرابلسی
  • و...

تألیفات شیخ طوسی

شمار آثار وی را قریب به 47 اثر در موضوعات مختلف نام برده‌اند که از آن جمله است:

  • در تفسیر: التبیان فی تفسیر القرآن (ده جزء با مقدمه‌ای دربارۀ قرآن و تفسیر)
  • در فقه:
    • النهایة فی مجرد الفقه و الفتوی (یک دوره فقه برگرفته از متون اخبار و روایات)
    • المبسوط فی الفقه (شامل فروعات فقهی به ضمیمه‌ی روایات فقهی)
    • الخلاف (مسائل فقهی اختلافی بین مذاهب اسلامی)
  • در اصول فقه: العُدّة فی الأصول یا عُدّة الأصول (مبسوط‌ترین کتاب اصول نزد قدما)
  • در کلام:
    • تلخیص الشافی فی الإمامة (تلخیص و تنظیم کتاب الشافی سید مرتضی)
    • الغیبة للحجة (راجع به غیبت امام منتظر عجل الله تعالی فرجه)
  • در ادعیه و زیارات: مصباح المتهجد فی أعمال السَّنَة (کتاب منظمی در آداب و ادعیه و اعمال سال)
  • در رجال
    • فهرست (شامل نام و ترجمه‌ی بیش از 900 نفر از مصنفان شیعه و کتب آنان)
    • رجال طوسی (شامل اسامی قریب 9800 تن از راویان حدیث)
    • اختیار معرفة الرجال معروف به رجال کشی (خلاصه‌ای از کتاب رجال کشی)
  • در حدیث
    • أمالی یا مجالس فی الأخبار (شامل اصول دین، فضایل معصومین، ادعیه و... که شیخ در نجف املا کرده است. راوی این کتاب ابوعلی طوسی، فرزند شیخ الطائفه، است)
    • تهذیب الأحکام
    • الاستبصار فی ما اختَلَفَ من الأخبار

بنابراین دو کتاب از کتب اربعه‌ی حدیثی و سه کتاب از کتب اربعه‌ی رجالی شیعه را مرحوم شیخ طوسی نوشته است.(1)

 

1- خلاصه‌ای از درس هفتم جوامع حدیثی / دانشکده علوم حدیث

جوامع حدیثی متقدم و متأخر شیعه (6)- کتاب من لا یحضره الفقیه (2)


به نام حضرت علم و عالم و معلوم

جوامع حدیثی متقدم و متأخر شیعه (6)

کتاب من لا یحضره الفقیه (2)

شیوه‌ی گزارش متن احادیث در فقیه

1.      در بر داشتن احادیث فقهی: مرحوم صدوق در پی تصنیف یک کتاب فقهی بوده است نه حدیثی، اما چون فقه مأثور از الفاظ روایات اخذ می‌شود متن کتاب عمدتاً از احادیث فقهی تشکیل یافته است.

2.      تصرف در متن حدیث: از آنجا که شیخ صدوق قصد داشته کتابی فقهی بر اساس احادیث تأْلیف کند در برخی از موارد به ذکر کامل الفاظ حدیث، تقید نداشته است. گاه در کتاب، تقطیع روایت، کم کردن اختصاری و زیادات توضیحی یا اکتفا به مقدار وافی به حکم فقهی به چشم می‌خورد.

3.      ذکر نکردن اخبار متعارض: از آنجا که هدف مرحوم صدوق نقل اخبارِ مطابق با فتوایش بوده از ذکر اخبار متعارض خودداری کرده است؛ جز در موارد اندک که روایت به ظاهر متعارض را ذکر و به رفع تعارض پرداخته است.

4.      ذکر برخی از روایات علل الاحکام

5.      ذکر برخی از روایات اعتقادی و اخلاقی: این کتاب گرچه اصالتاً کتابی فقهی است، اما علاوه بر وصایا و مواعظی که در باب النوادر در پایان کتاب آمده است به حسب مورد نیز تعدادی اندک از روایات اعتقادی و اخلاقی در آن نقل شده است؛

6.      اشتمال بر مطالبی غیر از حدیث:

6.1.  آیاتی از قرآن: صدوق برخی از ابواب را با آیاتی متناسب از قرآن کریم آغاز کرده است؛

6.2.  بیان و شرح حدیث

6.3.  بیان فتوای خویش: این فتاوی گاه به صورت مستقل در بابی مخصوص و بدون نقل روایت ذکر شده و گاهی قبل از ذکر احادیث باب و در لابلای آنها آمده است؛

شیوه‌ی گزارش اسناد در فقیه

از آنجا که مخاطب وی در کتاب من لا یحضره الفقیه در درجه‌ی نخست مقلدان او و عموم طبقات بوده‌اند و چنین گروههایی برای دریافت حکم و فتوای دینی به سند روایت احتیاجی ندارند، او به غیر از نُه روایت، که به صورت مسند نقل کرده، بقیه‌ی روایات کتاب خود را به صورت مرسل یا معلق و با حذف تمام یا بخش اول سند آورده است. شیخ صدوق در مقدمه‌ی کتاب خود آورده است: «وَ صَنَّفتُ له هذا الکتابَ بِحذفِ الأسانیدِ لِئَلّا تَکثُرَ طُرقُه ...»؛

  اما آن‌گاه که متوجه می‌شود این کتاب برای علما نیز قابل استفاده است، مشیخه‌ای بر آن تألیف کرد تا احادیث آن از حالت ارسال خارج شود.

بنابراین ویژگی‌های فقیه را در شیوه‌ی گزارش اسناد می‌توان چنین برشمرد:

الف) حذف اسناد جهت اختصار؛

ب) استفاده از مشیخه برای مسند ساختن روایات؛

شیوه‌های حذف سند در کتاب من لا یحضره الفقیه

1.       حذف تمام سند، که خود بر دو قسم است:

1.1.   اکتفا به نسبت دادن حدیث به معصوم.

1.2.   اکتفا به نقل متن بدون انتساب آن به شخصی خاص، با عباراتی همچون «و رُوِی» و «و فی رِوایةٍ».

2.       حذف بخشی از آغاز سند، که این خود بر دو قسم است:

2.1.   اکتفا به ذکر راوی آخر؛

2.2.   اکتفا به ذکر دو یا چند راوی آخر؛

مشیخه‌ی فقیه

معنای مشیخه: مشیخه در لغت اسم مکان از «شیخ» به معنای محل ذکر مشایخ است. و در اصطلاح آن را چنین تعریف کرده‌اند: «فهرستٌ للأسناد الموصلة إلی المشایخ أو إلی کتبهم التی نُقلت منها الأخبار.»: مشیخه فهرستی از سندهایی است که برای اتصال سند به مشایخ یا کتبی که روایات از آنها نقل شده است به کار می‌رود.


نکاتی درباره‌ی مشیخه‌ی فقیه

1-     طرحی نو برای اختصار اسناد: مرحوم محمدتقی مجلسی شیخ صدوق را اولین کسی می‌داند که پس از حذف اسانید با استفاده از مشیخه، طرق خود را به اصحاب اصول و راویان در آخر کتاب می‌آورد.

2-     ترتیب مشیخه: رجال مشیخه ظاهراً فاقد نظم و ترتیب است، اما با کمی تأمل روشن می‌شود که ترتیب مشیخه از ترتیب کتاب نشأت گرفته است؛ یعنی مرحوم صدوق تک تک اسناد را از آغاز کتاب ملاحظه نموده و اولین باری که به نام راوی خاصی برخورد کرده، طریق خود را به وی در مشیخه آورده است. از آنجا که این ترتیب کار مراجعه به مشیخه را دشوار ساخته است، برای سهولت مراجعه فهرست‌های الفبایی تنظیم و در برخی از چاپهای کتاب به آن ملحق شده است.

3-     کامل نبودن مشیخه: مرحوم صدوق در مشیخه طریق خود را جمعاً به 379 تن از مشایخش ذکر کرده است، اما طریق خود را به بیش از 120 نفر، که نامشان در آغاز اسناد کتاب آمده، در مشیخه نیاورده است؛ کسانی مانند: ابی‌سعید مکاری، بُرَید بن معاویه و سُدَیر صِیرفی

مراسیل صدوق

قریب به یک سوم روایات صدوق در فقیه (2055روایت) مرسل شمرده شده است که اصطلاحاً به آنها «مراسیل صدوق» گفته شده است. منظور از مراسیل صدوق روایاتی است که با مراجعه به مشیخه، نمی‌توان آنها را مسند ساخت یا به این دلیل که تمام سندشان حذف شده است -که اکثر مراسیل فقیه این‌گونه‌اند- یا اگر بخشی از سندشان حذف شده است، نام راویِ آغاز سند در مشیخه نیامده باشد.

حکم مراسیل صدوق در فقیه

1-     حجیت مطلق مراسیل فقیه: به دلیل عبارت شیخ صدوق در مقدمه‌ی فقیه: «و لم أقصُد فیه قصدَ المصنّفین فی ایرادِ جمیعِ ما رَوَوه بل قصدتُ إلی ایراد ما اُفتی به و أحکم بصحّتِهِ و أعتقِدُ فیه أنّه حجّةٌ بینی و بینَ ربّی». من در این کتاب همچون سایر مصنفان قصد آوردن همه روایات را نداشته‌ام، بلکه تصمیم گرفته‌ام تنها روایاتی را ذکر کنم که بر مبنای آنها فتوا می‌دهم و به صحت آنها حکم می‌کنم و به حجیت آنها بین خود و خدایم معتقدم.

2-     حجیت نداشتن مطلق مراسیل فقیه: گرچه تعبیر مرحوم صدوق در مقدمه صراحت دارد که تمام روایات فقیه از نظر وی صحیح‌اند، اما این صحت، صحت قدمایی است و حکم صدوق بر صحت اخبار فقیه به قرائن و اماراتی مستند است که بر او روشن بوده و این اجتهاد شخصی خود اوست و از این جهت برای دیگران معتبر نیست؛ از این رو این شهادت نه تنها صحت و حجیت مراسیل را اثبات نمی‌کند که حجیت و صحت مسانید را نیز برای دیگران ثابت نمی‌کند و مجتهد خود باید به بررسی تک ‌تک اسناد بپردازد.

3-     قول به تفصیل: عده‌ای بر این عقیده‌اند که هر جا شیخ صدوق (ره) با تعابیر جزمی، مانند «قال الصادق علیه السلام»، روایت مرسل را نقل کرده است این تعبیر حاکی از اطمینان وی به صحت روایت بوده و چنین روایت مرسلی معتبر است. اما اگر از تعابیر غیر جزمی، مانند: «رُوِی عن الصّادقِ علیه السلام» یا «و فی رِوایةٍ»، استفاده کرده نمی‌توان به صحت روایت حکم نمود.

توجه: اغلب روایات مرسل فقیه ‌در دیگر کتب روایی مانند کافی و آثار دیگر صدوق (ره) با سند ذکر شده‌اند. عده‌ای از محققان به گردآوری این موارد پرداخته‌اند.

اعتبار من لا یحضره الفقیه

  1. انتساب کتاب من لا یحضره الفقیه به شیخ صدوق: فهرست‌نویسان و عالمان شیعه از دیرباز به انتساب کتاب من لا یحضره الفقیه به شیخ صدوق تصریح کرده‌اند و در تألیفات خود بارها به این کتاب استناد کرده و از احادیث این کتاب در تألیفات خود استفاده نموده‌اند.

·         شیخ طوسی (م460 ﻫ): له نحو من ثلاثمائة مصنف و فهرست کتبه معروف و انا اذکر منها ما یحضرنی فی الوقت من اسمأ کتبه منها...: کتاب من لا یحضره الفقیه.

·         سید بن طاووس: ...روینا ذلک باسنادنا الى الشیخ أبى‌جعفر محمد بن بابویه رحمه الله باسناده من کتاب من لا یحضره الفقیه و قد ضمن فی خطبة کتابه صحة ما یرویه فیه و انه رواه من الاصول المنقولة عن الائمة صلوات الله علیهم

  1. اعتبار نسخه‌های موجود من لا یحضره الفقیه: از کتاب من لا یحضره الفقیه نیز نسخ خطی بسیارى در کتابخانه‏ها یافت می شود؛ مانند:

·         نسخه‏اى به تاریخ 681 در کتابخانه آستان قدس رضوی.

·         نسخه‏اى به تاریخ 11 شوال سال 652 به خط محمد بن على بن. . .

·         نسخه‏اى به خط مولى عبدالله تسترى به تاریخ شعبان 991 در کتابخانه آیة‌الله مرعشى.


3- اعتبار روایات من لا یحضره الفقیه: با توجه به عظمتی که شخصیت صدوق (ره) در بین محدثان دارد و با عنایت به تصریح وی در مقدمه به صحت مندرجات فقیه، عده‌ای، از جمله اخباریان شیعه، نتیجه گرفته‌اند که احادیث این کتاب همگی از شرایط صحت برخوردار بوده و برای هر عصر و زمانی قابل اعتماد است.

·         مرحوم شیخ حر عاملی: این سخن به طور صریح حکایت از جزم به صحت احادیث من لا یحضره الفقیه و شهادت این دانشمند به ثبوت آن دارد... .

·         میرزا حسین نوری: بعضی از علما حتی عقیده داشته‌اند کتاب من لایحضره الفقیه نسبت به کتابهای کافی، تهذیب و استبصار ارجحیت دارد. به این دلیل که شخصیت صدوق از نظر قدرت حفظ و حسن ضبط و دقت در ثبت روایت از کلینی و شیخ طوسی ممتازتر است. علاوه ‌بر آن او خود صحت روایات کتاب را تضمین نموده و فقط روایاتی را ثبت کرده است که به آن فتوا داده و اعتقاد به حجیت آن بین خود و خدا دارد.

اما عده‌ای این نظریه را نپذیرفته و در ردّ آن عمدتاً به دو دلیل استناد کرده‌اند:

  1. تصریح شیخ صدوق به صحت مندرجات کتاب من لا یحضره الفقیه چیزی جز حکم یک فقیه به صحت فتاوایش نیست و شیخ صدوق کتاب خود را به عنوان یک رسالۀ عملیه نوشته و حکم وی به صحت مطالب رساله، برای وی و مقلدانش معتبر و قابل اعتماد است. اما این حکم لزوماً نمی‌تواند برای فقهای دیگر در سایر زمانها حجیتی داشته باشد یا اعتبار خود را حفظ نماید.
  2. علاوه بر ارسال بخشی از اسناد، روایات مسند کتاب نیز مشکلات چندی از نظر متن و سند دارد. بنابراین به طور کلی باید گفت که کتاب من لا یحضره الفقیه از روایات معتبر فراوانی برخوردار است و به همین خاطر از دیرباز مورد توجه علما قرار گرفته و یکی از منابع اصلی فقها واقع شده است، اما این کتاب مانند دیگر منابع حدیثی از ضعفهای سندی و متنی خالی نیست. همچنان که برخی از فتاوی مرحوم صدوق نیز از فتاوای شاذ (خلاف مشهور) به شمار می‌روند.

کارهای پیرامون کتاب من لا یحضره الفقیه

1.      شروح کتاب:

1.1.   روضة المتقین فی شرح أخبار ائمة المعصومین (14جلد، به عربی) از محمدتقی مجلسی (ره) م1070 ﻫ

1.2.   لوامع صاحبقرانی (8 جلد، به فارسی) از محمدتقی مجلسی (ره) م1070ﻫ. در الذریعه از آن با نام اللوامع القدسیه نیز یاد شده است. چاپ موجود هشت جلدی لوامع تا پایان جلد دوم فقیه را شرح کرده است.

2.      شروح مشیخه: مشیخة الفقیه، شرح و ترجمه و تعلیق محمدجعفر شمس‌الدین.

3.      تلخیص و ترجمه: گزید‌ه من لایحضره الفقیه (2ج) از محمد باقر بهبودی.

4.      معجم‌ و راهنما: فهرس کتاب من لایحضره الفقیه، مجمع البحوث الإسلامیه.

5.      برنامه‌های رایانه‌ای:

5.1.   نرم افزار معجم فقهی، مرکز معجم فقهی حوزۀ علمیۀ قم.

5.2.   نرم افزار جامع الاحادیث (نور 2 و 5/2), مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.(1)

پ.ن:

1- خلاصه‌ای از درس ششم جوامع حدیثی / دانشکده علوم حدیث

جوامع حدیثی متقدم و متأخر شیعه (5)- شیخ صدوق و کتاب من لا یحضره

به نام حضرت علم و عالم و معلوم

جوامع حدیثی متقدم و متأخر شیعه (5)

شیخ صدوق و کتاب من لا یحضره الفقیه (1)

نگاهی به زندگانی شیخ صدوق (رحمه الله)

نام: أبوجعفر محمد بن علی بن حسین بن بابویه قمی، معروف به شیخ صدوق.

القاب: «رئیس المحدّثین»، «شیخ القمیین» و «رکن من ارکان الدین».

پدر: علی بن حسین بن بابویه قمی (م 329ﻫ)؛ «صدوق اول». وی از فقها و محدثان بزرگ شیعه در عصر غیبت صغری است که نجاشی درباره‌‌اش گفته است: «شیخُ القُمِیینَ فی عَصرِه و مُتَقَدِّمُهُم و فَقیهُهُم و ثِقَتُهُم...». وی دارای آثار متعدد حدیثی، همچون کتب الامامةُ و التَبصِرَة، قُربُ الِاسناد، المِعراج و... بوده است. آرامگاه پدر شیخ صدوق در قم واقع شده است.

تولد: بیشتر پژوهش‌گران بر این باورند که وی رر قم و حوالی سال 306 هجری یا چندی پس از آن متولد شده است.

مسافرت‌ها

شیخ صدوق پس از چند سال کسب علم از مشایخ قم، به ری مهاجرت و سپس به شهرهای زیادی سفر و از مشایخ آن دیار اعم از شیعه و سنی روایت نقل کرده است. در سال‌های 352 تا 368 به نیشابور، مشهد، مرو، بغداد‌ (مدینة‌السلام)، کوفه، مکه، همدان، بلخ، سرخس، سمرقند و گرگان سفر کرد. وی برخلاف مرحوم کلینی در بسیاری از موارد در خلال اَسناد روایاتش به مکان و گاهی زمان تحمل حدیث، تصریح کرده است.

شرایط سیاسی و فرهنگی در عصر صدوق

تولد و زندگی این دانشمند با حاکمیت آل‌بویه در ایران مصادف بوده است. در بین خاندان‌های ایرانی، آل‌بویه به حمایت از عالمان و دانشمندان و توجه به دانش و فضیلت شهرت یافته‌اند. در دوران حاکمیت آل‌بویه علاوه بر ری، در شهرهای دیگر، از جمله قم، خراسان، نیشابور، همدان و اصفهان، نیز حوزه‌های متعددی به وجود آمد و دانشمندان مورد احترام و تقویت قرار گرفتند.

وجود این شرایط باعث گردید تا شیخ صدوق بتواند اولاً در کمال سهولت سفرهای علمی خود را آغاز کرده و با پشت سر گذاردن شهر و دیارهای مختلف، از محضر اساتید شیعه و سنی استفاده کند و متقابلاً احادیث خود را در اختیار علاقمندان قرار دهد؛ ثانیاً بدون خوف و ترس با مخالفان مذهب تماس گرفته و مناظره‌هایی انجام دهد، یا کتب خود را در دفاع از تشیع و رد عقاید مخالفان منتشر سازد.

وفات شیخ صدوق

شیخ صدوق پس از هفتاد و چند سال زندگانی، سرانجام به سال 381 هجری در ری چشم از جهان فروبست و به عالم باقی شتافت. آرامگاهش اینک در شهر ری به نام «ابن‌بابویه» مشهور و زیارتگاه مسلمانان است.

شیخ صدوق از نگاه عالمان

همه‌ی علما، فقها و دانشمندان بزرگ اسلام با دیده‌ی احترام و تعظیم به شیخ صدوق نگریسته‌اند، عدالت وی را تصدیق نموده و مقام شامخ علمی او را با عباراتی بس بلیغ تصدیق کرده‌اند:

نجاشی: مُحَمَّدُ بنُ عَلی بنِ بابویه القُمِی أبوجَعفَرٍ، نَزیلُ الرّی شیخُنا و فقیهُنا و وجهُ الطائفةِ بِخُراسان... .

شیخ طوسی: کان جلیلاً، حافظاً للأحادیث، بصیراً بالرجال، ناقداً للأخبار، لم یرَ فی القُمیینَ مثلُه فی حفظِه و کثرةِ علمِه له نَحوُ مِن ثلاثِمأةِ مُصَنَّفٍ.

سید بن طاووس: «الشیخُ المُتَّفَقُ عَلی عِلمِه و عِدالته ....»؛

ابن‌ادریس حلی: ... فِانَّه کان ثِقَةً، جلیلَ القَدرِ، بصیراً بالأخبار، ناقِداً للآثار، عالِماً بِالرِّجالِ، حَفِظَةً و هُوَ استاذُ شیخِنا المفیدِ مُحَمّدِ بنِ محمدِ بنِ نُعمانَ.

ذهبی، از علمای اهل سنت: صاحِبُ التَّصانیفِ السائرةِ بینَ الرّافِضَةِ یضرَبُ بِحِفظِهِ المَثَلُ. یقالُ: لَهُ ثَلاثُمأةِ مُصَنَّفٍ وَ کانَ أبوه مِن کبارِهِم و مُصَنِّفیهِم.

مشایخ و شاگردان

اساتید

صدوق (ره) در کثرت مشایخ در میان عالمان شیعه کم‌نظیر است و اساتید وی را بیش از 250 تن برشمرده‌اند، اما از بین مشایخ متعدد وی چهار نفر از اهمیت بیشتری برخوردارند که عبارت‌اند از:

  • پدرش، علی بن حسین بن بابویه قمی (م 329 ﻫ)
  • محمد بن حسن بن احمد بن الولید معروف به ابن‌ولید (م 343 ﻫ) که در تکوین شخصیت علمی صدوق، به ویژه در زمینه‌های حدیثی و رجالی، مؤثرتر بوده است.
  • محمد بن علی بن ماجیلوَیه
  • محمد بن موسی بن متوکل.

شاگردان:

بزرگانی از علمای شیعه از محضرش کسب فیض کرده‌اند که تعدادی از آنها از این قرارند:

شیخ مفید، سید مرتضی، حسین بن عبیدالله غضائری، علی بن احمد بن عباس (پدر نجاشی)، ابوالحسن جعفر بن حسکه قمی (از اساتید شیخ طوسی)، تَلَّعُکبَرِی.

تألیفات شیخ صدوق (ره)

وی حدوداً 300 کتاب و رساله در موضوعات مختلفی از قبیل تفسیر، حدیث، اخلاق، عقاید، فقه، رجال و... نوشته بود، اما امروزه تنها قریب به 20  اثر از وی به دست ما رسیده است.


آثار حدیثی موجود از شیخ صدوق‌ (ره)

  1. التوحید: مباحث توحیدی موجود در روایات.
  2. الخصال: دسته‌بندی احادیث مختلف بر مبنای اعداد.
  3. الأمالی: املای احادیث مختلفی در مباحث عمدتاً اخلاقی، تاریخی و فضایل اهل بیت.
  4. کمال الدین و تمام النعمه: غیبت و ظهور امام زمان (عج).
  5. ثواب الأعمال: روایات مربوط به اعمال نیک و پاداش آنها.
  6. عقاب الأعمال: روایات مربوط به اعمال ناپسند و مجازات آنها.
  7. صفات الشیعه: روایاتی درباره‌ی خصوصیات و صفات شیعیان.
  8. فضائل الشیعه: روایاتی درباره‌ی مقام و منزلت شیعیان.
  9. علل الشرایع: علت برخی از احکام، عقاید و جریانات تاریخی.
  10. عیون أخبار الرضا: روایاتی درباره‌ی امام رضا (علیه السلام) و روایات برجسته‌ی آن حضرت.
  11. معانی الأخبار: ذکر روایاتی در شرح اصطلاحات قرآنی، روایی، عقیدتی، فقهی و...
  12.  13. 14. فضائل رجب، فضائل شعبان، فضائل شهر رمضان: سه کتاب مشتمل بر روایاتی در فضیلت رجب، شعبان، رمضان که در مجموعه‌ای به نام فضائل الأشهر الثلاثه چاپ شده‌اند.
  1. کتاب من لایحضره الفقیه: روایات فقهی و بخش اندکی از روایات اخلاقی و مواعظ

غیر از آثار حدیثی فوق از دیگر آثار بر جای مانده از شیخ صدوق (ره) به این کتاب‌ها می‌توان اشاره کرد:

  1. المُقنِع (در علم فقه)
  2. الهدایه (در اصول دین و فروع فقهی)
  3. الإعتقادات (در عقاید و کلام روایی)

نکاتی درباره‌ی‌ کتاب مدینة العلم صدوق

این کتاب ظاهراً تا قرن دهم در دسترس بوده و عده‌ای از آن روایت کرده‌اند، اما از آن پس مفقود شده و تاکنون تلاش عالمان بسیاری چون علامه مجلسی برای یافتن نسخه‌ای از آن ناکام مانده است.

برخی از اطلاعات ما درباره‌ی این کتاب عبارت است از:

1-      به تصریح شیخ طوسی بزرگ‌تر از کتاب من لا یحضره الفقیه بوده است. به تعبیر ابن شهرآشوب این کتاب دارای 10 جزء بوده در حالی که کتاب من لا یحضره الفقیه 4 جزء است.

2-      کتاب از باب‌بندی خاصی برخوردار نبوده و روایات بسیاری را در موضوعات مختلف فقهی، اخلاقی و... در برداشته است.

3-      عده‌ای همچون حسین بن عبدالصمد، پدر شیخ بهایی م 984، آن را در ردیف کتب اربعه ی شیعه قرار داده‌اند. آقا بزرگ تهرانی از قول پدر شیخ بهائی نقل می‌کند: «و أصولُنا الخَمسةِ الکافی و مدینةُ العلمِ و کتابُ من لا یحضره الفقیه و التهذیبُ و الاستبصارُ».

کتاب من لا یحضره الفقیه

نام کتاب

نام کامل این اثر «کتاب من لا یحضره الفقیه» است؛ عنوانی که مرحوم صدوق در مقدمه‌ی کتاب بدان تصریح کرده است: «و أترجمه بکتاب من لا یحضره الفقیه» که به اقتضای معنای عبارت ظاهراً لفظ «کتاب» نیز جزء عنوان است؛ به این کتاب اختصاراً الفقیه نیز اطلاق می‌شود؛ چنان‌که گاهی با رمز «یه» بدان اشاره ‌شده است.

زمان تألیف

شیخ صدوق تألیف فقیه را به سال 368 هجری در ایلاق آغاز کرد و احتمالاً در همان سال به پایان برد.

موضوع کتاب

موضوع اصلی کتاب روایات فقهی است. شیخ صدوق در این کتاب مجموعه‌ی روایات اهل بیت (علیهم السلام) را درباره‌ی مسائل فقهی و احکام شرعی که از دیدگاه خود صحیح و معتبر می‌دانسته جمع‌آوری کرده است. گاهی به تناسب بحث، برخی از ادعیه، زیارات و روایات اخلاقی را نیز آورده است؛ بخش پایانی نیز با عنوان «کتاب النوادر» در بر دارنده‌ی وصایا و مطالبی اخلاقی از معصومین (علیهم السلام) و مشتمل بر 158 حدیث است.

انگیزه‌ی نگارش

یکی از سادات بزرگوار شهر بلخ به نام شریف‌الدین ابوعبدالله محمد بن حسین معروف به «نعمت» از شیخ صدوق درخواست کرده بود مانند کتاب من لا یحضره الطبیب محمد بن زکریای رازی در علم طب، او هم کتابی در علم فقه به نگارش در آورد تا مورد استفاده‌ی کسانی قرار گیرد که به علما و فقهای بزرگ دسترسی ندارند و ایشان با مراجعه به آن کتاب بتوانند از احکام شرعی و وظایف خود آگاه گردند.


مآخذ شیخ صدوق در تألیف کتاب من لا یحضره الفقیه

وی با اینکه کتاب خود را در سفر نوشته و طبیعت سفر اقتضا می‌کرده که وی از منابع محدودی برخوردار باشد، اما چنانکه از بررسی مقدمه و مشیخه پایانی کتاب بر می‌آید، وی مجموعه‌ی نسبتاً کاملی از کتب دانشمندان قبل از خود را در اختیار داشته است:

کتاب‌های حَرِیزِ بن عبدالله سجستانی، عبیدالله بن علی حلبی و ابن أبی‌عمیر أزدی که برخی از این عده با یک واسطه، از راویان امام صادق (علیه السلام) بوده‌اند. و تصانیف عده‌ای از بزرگان شیعه، همانند علی بن مهزیار اهوازی، حسین بن سعید اهوازی، احمد بن محمد بن عیسی اشعری و سعد بن عبدالله اشعری.

سه مرجع عمده‌ی صدوق در تألیف کتاب من لا یحضره الفقیه عبارت‌اند از:

  • کتاب الرحمه سعد بن عبدالله اشعری
  • جامع استادش ابن‌ولید
  • کتاب شرایع پدرش حسین بن بابویه قمی.

شیخ صدوق به غیر از کتب و منابع یاد شده جوامع دیگری، از جمله کافی محمد بن یعقوب کلینی، را نیز در اختیار داشته است.

سبک نگارش

در قرون اولیه‌ی اسلامی محدثان شیعه در تألیف کتب فقهی عمدتاً به ذکر روایات و نقل سخنان ائمه (علیهم السلام) اکتفا می‌کردند و در بسیاری از موارد عیناًَ از تعابیر احادیث جهت بیان فتوای خویش استفاده می‌کردند. حتی اگر می‌خواستند کتابی غیر روایی به نگارش درآورند سعی می‌کردند عیناً از الفاظ روایات استفاده کنند و سخنی غیر از سخن اهل بیت عصمت و طهارت ننویسند. کتاب من لا یحضره الفقیه نیز همچون اغلب آثار مرحوم صدوق به همین شیوه تألیف گردیده است. تألیفات ایشان عمدتاً نص روایت یا برگرفته از الفاظ روایات است.

بعد از ایشان از زمان شیخ مفید کم‌کم این سبک تغییر کرد، زیرا با تغییر نیازهای روز و هجوم شبهات و ایرادات مخالفان و دشمنان اسلام و ورود عقاید و افکار انحرافی ابداع شیوه‌ای نو در تألیفات علما و فقهای شیعه اجتناب‌ناپذیر بود.

کتاب من لا یحضره الفقیه در نگاه عالمان

این اثر از معتبرترین کتب روایی شیعه و مأخذ علمی معتبری در احکام شرعی است که بیش از نه قرن از پیدایش آن می‌گذرد و هنوز دانشمندان بدان به چشم قبول و احترام می‌نگرند و در استنباط احکام از آن بهره می‌گیرند.

سید بن طاووس: «کتاب من لا یحضره الفقیه صدوق را بسیار موثق و قابل اعتماد یافتم.»

محدث نوری: بنا به تصریح اهل فن کتاب من لا یحضره الفقیه پس از کتاب کافی صحیح‌ترین و استوارترین کتاب‌هاست.

سید بحرالعلوم: برخی از عالمان روایات کتاب من لا یحضره الفقیه را بر روایات سایر کتب اربعه ترجیح می‌دهند و این به خاطر قدرت حافظه و ضبط و تأمل صدوق و دیگر به خاطر ضمانتی است که صدوق در صحت روایات داده و گفته است: قصد من آوردن همه‌ی روایات موجود نیست، بلکه قصد دارم روایاتی را که به آن فتوا و به صحت آن حکم می‌دهم و اعتقاد دارم که بین من و خدا حجت است ذکر کنم و به همین خاطر گفته شده که مراسیل صدوق در من لا یحضره الفقیه مانند مراسیل ابن ابی‌عمیر حجیت و اعتبار دارد و این از مزایای خاص کتاب من لا یحضره الفقیه است.

ساختار کتاب:

الف) تعداد ابواب و احادیث: این کتاب در چاپ‌های رایج، در چهار جلد تنظیم شده و مشتمل بر 666 باب و قریب 6000 حدیث است. در مورد تعداد روایات این کتاب به علت اشتباه در احتساب فتاوای صدوق به عنوان حدیث، اختلاف وجود دارد. بنا به گفته‌ی آقا بزرگ تهرانی در الذریعة این کتاب مشتمل بر 5998 حدیث (3943 حدیث مسنَد و 2055 حدیث مرسل) است.

ب) ترتیب کتاب: ابواب کتاب بر اساس ابواب و مباحث فقهی سامان یافته ‌است. ابواب فقهی کتاب با باب «آب‌ها و طهارت و نجاست آن» آغاز و با احکام ارث پایان می‌یابد. آخرین باب کتاب، «باب النوادر» -با بیش از 150حدیث- مشتمل بر مواعظی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و ائمه‌ی اطهار (علیهم السلام) است که در قالب وصیت، کلمات قصار و... ایراد شده‌اند.

کتاب مشیخه‌ی فقیه، که از آن برای اتصال اسناد فقیه استفاده می‌شود، آخرین بخش جلد چهارم چاپ‌های موجود را تشکیل می‌دهد.

منبع‌شناسی شیخ صدوق و کتاب من لا یحضره الفقیه

  • اعیان الشیعه، محسن امین، ج 14.
  • روضات الجنات، میرزا محمد باقر موسوی خوانساری, ج6
  • خاتمه‌ی مستدرک الوسائل، میرزا حسین نوری، ج 4.
  • الذریعه، آقابزرگ تهرانی، ج 22.
  • روضة المتقین، محمدتقی مجلسی.
  • پژوهشی در تاریخ حدیث شیعه، مجید معارف.
  • شیخ صدوق پاسدار حریم ولایت، عبدالعلی محمدی شاهرودی.
  • شیخ صدوق، محمدعلی خسروی.
  • فقیه ری، حسن موسوی خرسان.
  • ویژه‌نامه‌ی بزرگداشت شیخ صدوق، کنگره‌ی بزرگداشت شیخ صدوق.
  • مقاله‌ی «مع الصدوق و کتابه الفقیه»، ثامر هاشم العمیدی، مجلۀ علوم الحدیث، ش 2، ص 107.(1)

پ.ن:

1- خلاصه‌ای از درس پنجم جوامع حدیثی / دانشکده علوم حدیث

جوامع حدیثی متقدم و متأخر شیعه (۴)- کلینی و کتاب کافی (3)

به نام حضرت علم و عالم و معلوم

جوامع حدیثی متقدم و متأخر شیعه(4)

کلینی و کتاب کافی (3)

مزایا و ویژگی‌های کافی

  1. تألیف کافی در عصر غیبت صغری و نزدیک بودن تألیف آن به عصر حضور ائمه.
  2. جامعیت کتاب (اشتمال بر روایات اعتقادی، اخلاقی، فقهی) که در دیگر کتب اربعه وجود ندارد.
  3. بیشتربودن روایات آن نسبت به دیگر جوامع متقدم شیعه و نیز صحاح اهل سنت.
  4. صرف20 سال وقت برای گردآوری، تدوین و پیرایش کتاب که موجب شده کافی از استحکام و دقت بیشتری در نقل اسناد و متون برخوردار گردد.
  5. وجود ثلاثیات در کافی؛ روایات عالی‌السندی که تنها با سه واسطه از معصوم ذکر شده‌اند.
  6. ذکر کامل اسناد: برخلاف دیگر کتب اربعه، خصوصاً کتاب «من لایحضره الفقیه» که برای کامل‌کردن سند، باید به بخش پایانی کتاب (مشیخه) مراجعه شود.
  7. عنوان‌دهی دقیق ابواب با عناوین کوتاه و رسا.
  8. مشتبه‌نشدن توضیحات مصنف با متن روایات.

اعتبار کافی

در بحث اعتبار هر کتابی لازم است چند مطلب مورد بررسی قرار گیرد:

1-      صحت انتساب کتاب به مؤلف؛ به این معنی که آیا کتاب حقیقتاً توسط این مؤلف نوشته شده است یا خیر؟

2-       اعتبار نسخه‌های موجود؛ به این معنی که آیا نسخه‌های موجود از کتاب با آنچه توسط مؤلف تدوین شده است مطابقت دارد؟

3-      صحت و ضعف روایات موجود در کتاب.

الف) انتساب کتاب کافی به مرحوم کلینی

انتساب کتاب کافی به مرحوم کلینی مشهور و مسلم است. فهرست‌نویسان شیعه نیز از دیر‌باز به این امر تصریح کرده‌اند.

عبارات زیر نمونه‌هایی از این مدعاست:

  • نجاشی (م450 ﻫ): محمَّدُ بنُ یعقوبَ بن إسحاقَ أبو‌جعفرٍ الکُلَینی... صَنَّفَ الکتابَ الکبیرَ المعروفَ بالکُلَینی یسمَّی الکافی.
  • شیخ طوسی (م460 ﻫ): محمَّدُ بنُ یعقوبَ الکُلَینی، یکَنَّی أبا‌جعفرٍ... له کُتُبٌ، منها: کتابُ الکافی...

شبهه در انتساب روضه به مرحوم کلینی

از آنجا که در روایات روضه‌ی کافی ضعف‌های سندی و متنی بیشتری نسبت به بخش‌های اصول و فروع کافی به چشم می‌خورد، این امر زمینه‌ی ایجاد شبهه در انتساب روضه به مرحوم کلینی را فراهم آورده است. از این‌رو یکی از اخباریان به نام ملا خلیل قزوینی (م 1089 ﻫ) مدعی است روضه‌ی کافی از تألیفات ابن‌ادریس ‌حلی (م 578 ﻫ) است، لیکن وی هیچ دلیلی بر این ادعای خویش اقامه نکرده است.

شواهد زیر بطلان این ادعا و صحت انتساب روضه به مرحوم کلینی را اثبات می‌کند:

1-      شیوه‌ی گزارش اسناد (عنعنه، تحویل، اختصارها و...) در روضه همانند اصول و فروع است، چنان‌که نقل از عده‌ای معلوم، در روضه نیز وجود دارد و طرق روایات آن، همانند طرق روایات موجود در اصول و فروع است.

2-      در روضه نیز اسناد غالباً با نام مشایخ کلینی آغاز شده ‌است و از آنجا که بین ابن‌ادریس حلی (م 578) و مرحوم کلینی (م 328 یا 329) حدوداً دویست و پنجاه سال فاصله است، این مشایخ از لحاظ طبقه، فاصله‌ی زیادی تا ابن‌ادریس حلی دارند و امکان نقل مستقیم ابن‌ادریس از آن‌ها وجود ندارد.

3-      برخی از متقدمان همچون نجاشی (م 450 ﻫ) و شیخ طوسی (م 460 ﻫ) در فهرست‌های خود صراحتاً‌ کتاب روضه را جزء کتاب‌های کافی و تألیف مرحوم کلینی دانسته‌اند.

ب) اعتبار نسخه‌های موجود کافی

مرحوم کلینی در سال‌های پایانی حیات خویش با سفر به بغداد و تشکیل مجالس تدریس در این شهر، زمینه‌ی انتشار کتاب کافی را فراهم آورد و برخی از شاگردان وی، چون احمد بن محمد ابوغالب زراری و محمد بن ابراهیم نعمانی معروف به ابن ابی‌زینب، راوی کتاب کافی از مرحوم کلینی‌اند.

کافی در طول تاریخ همواره مورد توجه محدثان و فقهای شیعه بوده و نسخه‌های متعددی از آن استنساخ گردیده است. تا کنون قریب هزار و دویست نسخه‌ی خطی -اعم از کامل یا ناقص- از کافی یافت شده است که حکایت از شهرت و جایگاه ویژه‌ی کتاب کافی در میان محدثان شیعه دارد.

ج) دیدگاه‌ها در صحت روایات کافی

1- دیدگاه افراطی (دیدگاه اخباریان شیعه): اینان معتقدند همه‌ی روایات کتب اربعه از جمله کافی، صحیح و قطعی الصدور است. یکی از دلایلی که بر اعتبار روایات کافی بدان استناد شده است، عرضه‌ی کتاب کافی توسط نواب خاص، بر امام زمان (عج) است و اینکه حضرت آن را پسندیده و گفته‌اند: «الکافی کافٍ لشیعتنا»؛ باید گفت: اولاً هیچ قرینه‌ی قطعی و گزارشی که حاکی از ملاقات کلینی با نواب خاص امام زمان (عج) باشد، به دست ما نرسیده است و ثانیاً صدور عبارت «الکافی کافٍ لشیعتنا» از امام زمان (عج) نیز مسلّم نیست؛ زیرا راوی آن مشخص نبوده و کسی نامی از او به میان نیاورده است.

مهم‌ترین دلیلی که آنها بر صحت روایات کافی آورده‌اند، تعبیر مرحوم کلینی در خطبه‌ی کتاب است: «... بالآثار الصحیحة عن الصادقین (علیهم السلام)». آن‌ها معتقدند این عبارت حاکی از شهادت مرحوم کلینی بر صحت همه‌ی روایات کافی است. مثلاً شیخ حرّ عاملی پس از نقل عبارت خطبه‌ی کتاب می‌نویسد: «... فعلم أن ما فیه صحیح باصطلاح القدماء بمعنی الثابت عن المعصوم علیه السلام بالقرائن القطعیة أو التواتر».

2- دیدگاه منصفانه: نظر اکثر محققان شیعه آن است که کتاب کافی با همه‌ی مزایا و ویژگی‌های خاصی که دارد، مشتمل بر تعدادی روایات ضعیف السند و اندکی روایات مردود است. از آنجا که اشکال ضعف سندی روایات، عمدتاً از دیدگاه خاص متأخران، در تفکیک روایات صحیح از ضعیف، نشأت گرفته است؛ لازم است ابتدا به تفاوت دو معیار اصطلاح قدما و متأخران شیعه، در صحت و ضعف حدیث اشاره کنیم:

تفاوت اصطلاح صحیح قدما با صحیح متأخران

صحیح نزد قدمایی چون کلینی، صدوق و طوسی (رحمهم الله) با صحیح نزد متأخران شیعه متفاوت است. حدیث نزد قدمای شیعه بر دو دسته بوده است: صحیح و غیر صحیح.

حدیث صحیح: « هُوَ ما وَثَقُوا بِکَونِه مِنَ المعصومینَ علیهمُ السَّلامُ أعَمُّ من أن یکونَ منشَأََََََََََ وُثُوقِهِم کَونَ الراوی مِنَ الثِّقاتِ أو أماراتٍ أُخَر». حدیثی است که نسبت به صدور آن از معصوم علیه‌السلام اطمینان حاصل شود؛ خواه منشأ این اطمینان وثاقت راوی باشد یا قرائن دیگر.

بنابراین صحیح نزد قدمای شیعه خبری بوده است که:

1-      یا افراد مورد وثوق آن را نقل کرده باشند؛ اگرچه غیر امامی باشند.

2-      یا خبری که همراه قرائنی باشد که موجب علم به مضمون آن گردد.

برخی از این قرائن عبارت بودند از:

·         وجود حدیث در بسیاری از اصول اربعمئه؛

·         تکرار آن در یک یا چند اصل با طرق مختلف؛

·         وجود حدیث در اصلی متعلق به یکی از اصحاب اجماع مثل: زراره، محمد بن مسلم، صفوان و...؛

·         وجود حدیث در کتب عرضه شده بر امام علیه‌السلام که مورد تأیید حضرت نیز واقع شده است مانند: کتاب یونس بن عبد‌الرحمن و کتاب فضل بن شاذان که بر امام عسکری (علیه السلام) عرضه و تأیید شدند؛

·         وجود حدیث در کتب مشهور و مورد اعتماد سلف.

اما با توجه به اینکه به مرور زمان بسیاری از قرائن فوق از بین رفت و دیگر نمی‌شد از آن‌ها برای صحت روایات بهره برد، برخی از محدثان شیعه احادیث را صرفاً بر اساس وضعیت راویان آن بررسی و دسته‌بندی کردند. از این رو حدیث نزد عده‌ی زیادی از متأخران شیعه از زمان سید احمد بن طاووس (م 673 ﻫ) به بعد- به چهار دسته تقسیم شده است:

صحیح، حسن، موثق و ضعیف.

این تقسیم‌بندی صرفاً بر مبنای ویژگی‌های سندی روایات است. یعنی اتصال و انقطاع سند و ویژگی‌های راویان موجود در آن. طبق این مبنا صحیح نزد متأخران حدیثی است که:

«سند آن به معصوم متصل باشد و راویان همگی امامی و عادل باشند».

بنابراین از آنجا که صحیح قدمایی اعم از صحیح متأخران است، بسیاری از روایاتی که نزد قدما صحیح بوده، نزد متأخران که صرفاً صحت سندی را ملاک قرار داده‌اند، ممکن است ضعیف به شمار آید. از همین روست که در کافی روایات مرسل و روایات نقل شده از افراد مجهول و ضعیف، نیز به چشم می‌خورد که متقدمان به دلیل وجود قرائنی آن‌ها را صحیح می‌دانستند.

البته باید توجه داشت که ضعیف السند همواره به معنای بی‌اعتبار (مردود بودن) حدیث نیست. نزد بسیاری از متأخران اموری همچون شهرت فتوایی بر طبق حدیث یا ارزیابی‌های متنی می‌تواند ضعف سند را جبران و عملاً حدیث را معتبر سازد. به این معنا که حدیث، ضعیف السند اما معتبر باشد، مانند احادیث مقبول.

روایات ضعیف در کافی

ضعف‌های موجود در روایات کافی را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد:

الف) ضعف سند: طبق نظر متأخران برخی از روایات کافی ضعیف‌السند قلمداد می‌شوند. عامل ضعف سند در این روایات یکی از این دو امر است:

1-      عدم اتصال سند: که وجود تعابیری همچون «عن بعض اصحابنا»، «عن رجل»، «عمن حدّثه» و... در اسناد از نشانه‌های آن به شمار می‌رود.

2-      وجود راویان ضعیف، مجهول و مهمل در اسناد: مطالعه‌ی رجالی سندهای برخی از روایات نشان می‌دهد که شماری از رجال «کافی» از دیدگاه علمای رجال از جمله: کشّی، نجاشی، و شیخ طوسی مورد تضعیف قرار گرفته‌اند.

ب) ضعف متن

در لابلای روایات معتبر و ارزشمند فراوان کافی، به ندرت روایاتی نیز یافت می‌شود که متن آنها مورد انتقاد محققان واقع شده است. هر چند برخی از این انتقادها قابل پاسخ بوده و معنای صحیحی برای برخی از این روایات می‌توان یافت.

کارهای پیرامون کتاب کافی

در این جا به برخی از مهم‌ترین آثار تدوین‌شده درباره‌ی کافی اشاره می‌کنیم:

الف) شروح کافی:

1-      شرح اصول الکافی: اثر صدر المتألهین محمد شیرازی (م1050).

2-      شرح اصول الکافی للمازندرانی: از مولی محمد صالح مازندرانی (م1081) که صرفاً بخش «اصول» و «روضه» کافی را شرح کرده است. این اثر در 12جلد با حواشی علامه شعرانی چاپ شده است.

3-      مرآة العقول فی شرح اخبار آل ‌الرسول: علامه محمدباقر مجلسی (م1110) که شامل شرح اصول، فروع و روضه است و در 26 جلد چاپ شده است.

ب) ترجمه‌ها:

1-      اصول کافی، ترجمه و شرحِ سیدجواد مصطفوی.

2-      شرح اصول کافی، ترجمه و شرحِ محمدباقر کوه‌کمره‌ای.

3-      الروضه من الکافی، ترجمه و شرحِ سید هاشم رسولی محلاتی.

4-      الکافی، ترجمه به انگلیسی المؤسّسة العالمیة للخدمات الاسلامیه.

برخی از دیگرکارهای انجام شده درباره‌ی کافی عبارت‌اند از:

الف) حواشی کافی

ب) تلخیصها

ج) معجمها و راهنماها

د) اسناد و رجال کافی

ه) درباره‌ی کافی

و) برنامه‌های رایانه‌ای (1)(2)

پ.ن:

1- برای دیدن نام‌ها به متن کتاب مراجعه کنید.

2- خلاصه‌ای از درس چهارم جوامع حدیثی / دانشکده علوم حدیث

جوامع حدیثی شیعه (3)- کلینی و کتاب کافی (2)

به نام حضرت علم و عالم و معلوم

جوامع حدیثی شیعه

کلینی و کافی (2)

شیوه‌ی گزارش متن احادیث در کافی

مهمترین‌ ویژگی‌های مربوط به شیوه‌ی گزارش متن احادیث در کافی عبارتند از:

1-   ذکر نص حدیث و پرهیز از نقـل به معنا: از این رو مرحوم کلینی را اضبط محدثان دانسته‌اند. پدیده‌ی نقل به معنا در جوامع حدیثی اهل سنت بسیار مشاهده می‌شود. مثلاً سیوطی درباره‌ی بخاری و تدوین صحیح بخاری می‌نویسد: «چه بسا که وی روایات را از حفظ نقل کرده و می‌نوشت و از این رو گاه دچار شک می‌شد.»

2-   عدم ذکر احادیث متعارض و اکتفا به ذکر روایات مطابق با نظر فقهی خود: این ویژگی موجب شده که روایات انتخابی مرحوم کلینی، فتوای او تلقی گردد.

یکی از مشکلات موجود آن عصر برای توده‌ی مردم، وجود روایت متعارض بود، لذا مرحوم کلینی در بین روایات متعارض، حدیثی را برگزیده که با بینش فقهی و اعتقادی او متناسب بوده است، از این رو کتاب وی، کم‌تر احادیث اختلافی را در خود جمع کرده است. این نکته گرچه از محسنات کافی بوده است، اما به سهم خود از عوامل نقد کتاب نیز به شمار می‌آید، زیرا در این شیوه پاره‌ای از روایات فقهی از دید فقیهان به دور خواهد ماند، روایاتی که ممکن است از نظر دیگر محدثان و فقیهان شیعه، نسبت به روایات کافی ترجیح داشته باشند.

3-      در ابتدای باب آوردن احادیثی که از صحت و دلالت قوی‌تری برخوردارند.

4-   تقطیع متن در برخی موارد بدون اینکه بدان تصریح کرده باشد. محدثان گاه حدیثی را که مشتمل بر موضوعات مختلفی بوده‌ است به چند بخش تقسیم کرده و هر بخش را به تناسب در موضوع و باب خاص خود نقل می‌کردند. مرحوم کلینی (ره) نیز در برخی موارد جهت رعایت اختصار از این شیوه استفاده کرده است.

5-   شرح و بیان برخی از احادیث توسط مرحوم کلینی: این بیان‌ها به نحوی ذکر شده‌اند که با متن احادیث خلط نشوند. اکثر این بیان‌ها در بخش اصول کافی است و هر یک به شکل خاصی تبیین حدیث را بر عهده دارد. توضیحات کلینی (ره) در مقولات مختلف فلسفی، کلامی، تاریخی، تفسیر الفاظ و آرای فقهی به چشم می‌خورد. کلینی (ره) گاه در احادیث فقهی نیز توضیحاتی را در زمینه‌های زیر آورده است:

·         توضیح متن روایت

·         ارائه رأی فقهی خود در آغاز باب

·         توجه به آرای اصحاب

·         اختلاف نقل‌های حدیث

·         رفع تعارض

6-      ذکر آیات قرآن: بعضی ادعا کرده‌اند که تمامی آیات الاحکام در این کتاب آمده است.


شیوه‌ی گزارش اسناد درکافی

گزارش اسناد در کافی دارای ویژگیهای ذیل است:

1-      عدم روایت از غیر معصوم جز در موارد نادر.

2-   ذکر کامل سند تا معصوم جز در موارد اندک: به این معنا که سند با ذکر یک یا چند تن از مشایخ کلینی آغاز شده و به نام معصوم ختم می‌گردد؛ بر خلاف دیگر کتب اربعه که جهت متصل ساختن تعدادی از اسناد کتاب، لازم است به بخش پایانی کتاب به نام «مشیخه» مراجعه شود.

3-      ذکر طرق مختلف برای یک روایت: جهت رساندن حدیث به مرحله‌ی استفاضه یا شهرت؛ مرحوم کلینی در چنین مواردی:

·         اگر سند به کلی متفاوت باشد پس از نقل حدیث، سند دیگر را نیز ذکر و از لفظ «مثله» استفاده می‌کند.

·     اگر بخشی از سند متفاوت باشد از شیوه‌ی حیلوله یا تحویل در سند استفاده می‌کند. (تحویل در سند یعنی انتقال از سندی به سند دیگر و این در صورتی است که راوی بخواهد متن حدیثی را که با دو یا چند سند نقل شده است یکجا روایت کند.)

4-      امانت در گزارش سند.

5-   استفاده از شیوه‌های مختلف برای اختصار‍ سند: او گاهی به علّت اعتماد بر قرائن دال بر محذوف، بخشی از سند یا اوّل آن را حذف می‌کرد. این حذف سند به شیوه‌های زیر انجام گرفته است:

·     تعلیق بر اسناد قبل: این موقعی است که بخشی از ابتدای سندی با ابتدای سند روایتی در قبل یکسان باشد. در این صورت آغاز سند دوم را به اعتماد سند اول حذف می‌کنند، بدون اینکه از الفاظی مانند «بهذا الاسناد» استفاده کنند.

·         شبه تعلیق: یعنی به کار بردن عبارت «بهذا الاسناد» جهت حذف سند مکرر یا بخشی از آن.

·         تحویل در سند.

·     اختصار در اسامی روات: البته این اختصار گاهی موجب اشتراک در اسامی می‌شود که بسیاری از آن مشترکات با مقایسه‌ی اسناد دیگر روایات یا استفاده از قرائن موجود در کتب رجال و حدیث قابل شناسایی است.

·     بکار بردن عبارات جمعی مانند: «عِدَّةٌ من اصحابنا»: منظور از «عِدَّةٌ من اصحابنا» عده‌ای از مشایخ کلینی‌اند که وی جهت اختصار، به نام آنها تصریح نکرده است. این «عده» را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد:

ü    عده‌ی معلوم: یعنی عده‌‌ای که کتب رجالی، افراد آن را مشخص کرده‌اند. و این در جایی است که پس از تعبیر «عدة من اصحابنا» نام یکی از سه نفر زیر وجود داشته باشد:

§         عِدَّةٌ من أصحابِنا عن أحمدَ بنِ محمّدِ بنِ عیسی

این عده پنج نفراند: محمّدُ بنُ یحیی، علیُّ بنُ موسی الکُمِیذانی، داودُ بنُ کُورَة، أحمدُ بنُ إدریس و علیُّ بنُ إبراهیمَ بنِ هاشم.

§         عِدَّةٌ من أصحابِنا عن أحمدَ بنِ محمّدِ بنِ خالدِ البَرقِی [= احمد بن ابی عبدالله برقی]

این عده نیز پنج نفراند: علیُّ بنُ إبراهیمَ، علیُّ بنُ محمّدِ بنِ عبدِالله، ابن اُذَینِه، أحمدُ بنُ عبدِالله بنِ اُمیِّه و علیُّ بنُ الحسینِ السَّعدآبادی.

§         عِدَّةٌ من أصحابِنا عن سَهلِ بنِ زیادٍ

این عده چهار نفراند: علیُّ بنُ محمّدِ بنِ عَلّان، محمّدُ بنُ أبی عبدِالله، محمَّدُ بنُ الحسنِ و محمّدُ بنُ العُقَیل الکُلَینی.

ü    عده‌ی مجهول: هر عده‌ای است که از غیر این سه نفر نقل کند. مصادیق عده‌های مجهول در هیچ یک از منابع حدیثی و رجالی موجود مشخص نگردیده است و لذا چنین مواردی موجب ارسال سند می‌شود.

تذکر: تعابیری از قبیل «بعضُ أصحابِنا عن ...» نیز مجهول به شمار رفته و موجب ارسال سند می‌گردند. با این تفاوت که «عِدَّةٌ مِن اصحابِنا» برای چند نفر و «بعضُ اصحابِنا» برای یک نفر به کار می‌رود.

 

6-   عنعنه در سند: جهت اختصار در سند؛ در این‌گونه اسناد وجه تحمل واسطه‌های سند، معمولاً پوشیده می‌ماند یعنی مشخص نمی‌شود که راوی حدیث را به چه نحو از استادش فرا گرفته است؟ به طریق سماع یا قرائت یا اجازه یا... (بر خلاف تعابیری همچون؛ سمعتُ فلاناً یقول، قرأتُ علی فلان و...)

7-   ارسال در برخی اسناد: در مواردی در سند روایات کافی، قطع، تعلیق و ارسال با الفاظ مبهمی همچون؛ «عمّن رواه، عمّن حدّثه، عمّن أخبره، عن رجلٍ، عن بعضِ أصحابِه، رَفَعَهُ عن، مرسلاً عن و ...» به چشم می‌خورد، که البته این موارد در مجموع کتاب رقمی محدود است. این‌گونه روایات در معیار بسیاری از متأخران، جزو روایات ضعیف السند به شمار می‌رود، اما ظاهراً مرحوم کلینی با وثوق به صدور این روایات از معصوم (علیه السلام) به درج آنها اقدام و با حفظ امانت عیناً این تعابیر مبهم را نقل کرده است.

8-      ذکر نام مرحوم کلینی در کافی و اسناد آن.

9-      عدم روایت از غیر معصوم جز در موارد نادر.

ذکر نام مرحوم کلینی در کافی و اسناد آن

1-   گاهی در  ابتدای شرح روایات، مانند: «قال الکلینی: معنی الحدیث الأول أَنَّ ...»؛ ظاهراً چنین تعبیری مانند تعبیر «أقول» است که مؤلفان برای شروع توضیحات خویش و تفکیک شرح از متن از آن استفاده می‌کنند.

2-   گاهی به ندرت در آغاز سند، با تعابیری از قبیل: «قال أبو جعفر محمَّدُ بنُ یعقوبٍ، حدثنا ...»، «أَخبرنا محمد بن یعقوب عن ...»؛ اینها ظاهراً تعابیری است که شاگردان کلینی و راویان کتاب در هنگام نقل و نوشتن روایات کافی به کار برده‌اند. (1)

پ.ن:

1- خلاصه‌ای از درس سوم جوامع حدیثی شیعه / دانشکده علوم حدیث


جوامع حدیثی شیعه (2)- کلینی و کتاب کافی (1)

به نام حضرت علم و عالم و معلوم

جوامع حدیثی شیعه (2)

کلینی و کافی (1)

بخش دوم: جوامع حدیثی متقدم

همان‌ طور که قبلاً ذکر شد، در زمان امام کاظم (علیه السلام) و بعد از آن، شماری از محدثان به جامع نویسی و تنظیم بخشهایی از کتب اصول روی آوردند، اما به خاطر دسترسی نداشتن به تمام اصول روایی و درک بخشی از دوران صدور روایات از ائمه (علیهم السلام) و نیز توجه آنان به بخشی خاص از روایات، کاری در خور و جامع ارائه نگردید.

از سوی دیگر رشد و تعالی جامعه‌ی شیعی در دوران غیبت صغری و آغاز غیبت کبری و نیاز پیوسته‌ی عالمان دینی؛ اعم از فقیهان، متکلمان و مفسران شیعه به میراث روایی مدون و رویکرد اختلاف در نگرش‌های فقهی و کلامی در اثر پراکندگی اصول روایی، تدوین جوامع حدیثی شیعه را بیش از هر زمان دیگر ضروری می‌ساخت.

در پاسخ به چنین نیازی بود که ثقة الاسلام کلینی، شیخ صدوق و شیخ طوسی، به تدوین جوامع روایی اقدام کردند و کتابهای «کافی»، «من ‌لایحضره الفقیه»، «تهذیب» و« استبصار» به رشته‌ی تحریر درآمد و جوامع حدیثی متقدم شیعه شکل گرفت.

جوامع حدیثی متقدم (اصول اربعه یا کتب اربعه)

چهار کتاب اصلی روایی شیعه که توسط محمدون ثلاث اول نوشته شد، بدین شرح است:

1- «کافی» تألیف محمد بن یعقوب کلینی (م329)

2- «کتاب من ‌لا‌یحضره الفقیه» تألیف محمد بن علی بن بابویه، شیخ صدوق (م381)

3- « تهذیب الاحکام» و«الاستبصار فی ما اختلف من الاخبار» تألیف محمد بن حسن طوسی (م 460)

علل شهرت یافتن کتب اربعه

1- وثاقت و مقام بلند علمی مؤلفان آنها.

2- اشتمال بر حجم گسترده‌ای از احادیث و موضوعات.

3- نظم و ترتیب بهتر در چینش احادیث و موضوعات.

4- قدمت زمانی و نزدیکی آنها به عصر صدور.

نکاتی درباره‌ی کتب اربعه

دو نکته:

1- نامیده نشدن این کتب به «صحاح اربعه»:  عالمان شیعه با وجود روایات صحیح فراوانی که در کتب اربعه وجود دارد، هرگز این کتاب‌ها را «صحاح اربعه» ننامیده‌اند. این امر موجب شده است که راه نقد و بحث در روایات این کتاب‌ها همچنان گشوده باشد.

2- اصول خمسه و کتاب مدینة العلم در کلام برخی از عالمان: کسانی مانند پدر شیخ بهایی (م 984) و علامه شمس الدین محمد بن محمود آملی (م752) از «اصول خمسه»‌ی حدیثی یاد کرده‌اند، آنان «مدینة العلم» شیخ صدوق را که گفته می‌شود، دو برابر «کتاب من لایحضره الفقیه» ایشان بوده، نیز در جنب چهار کتاب مذکور قلمداد کرده و از این ‌رو به «اصول خمسه» تعبیر نموده‌اند. اما متاسفانه کتاب «مدینة العلم» شیخ صدوق به دست ما نرسیده است.

محمد بن یعقوب کلینی و کتاب کافی

نگاهی به زندگی مرحوم کلینی:

ولادت: ابوجعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی رازی؛ معروف به «ثقة الاسلام» و «رئیس المحدثین»

متولد روستای کُلَین در 38 کیلومتری شهر ری

برخی از قراین حاکی از آن است که وی احتمالاً در عهد امامت امام یازدهم متولد شده است.

آرامگاه او در روستای کلین، قرن‌هاست که زیارتگاه شیعیان است.

اساتید و مسافرت‌ها

دایی وی که «عَلّان» نامیده می‌شد، محدثی بزرگ بود و در تعلیم و تربیت کلینی نقش بسزایی داشت.

بعد از تحصیلات ابتدایی برای پیمودن مدارج علمی به شهر ری که در آن عصر به نقطه‌ی برخورد آرا و نظرات فرقه‌هایی چون اسماعیلیه و مذاهبی چون شافعی، حنفی و شیعی مبدل شده بود، مسافرت کرد. کلینی در این برهه تصمیم گرفت به ضبط و فراگیری احادیث بپردازد.

هجرت به قم، شهر محدثان و راویان شیعه، و استفاده از محضر محدثان نامداری چون، احمد بن ادریس قمی (م 306 ق) از یاران امام عسکری (علیه السلام) و نیز علی بن ابراهیم قمی (م بعد از 307 ق).

هجرت به کوفه و بغداد، برای گردآوری احادیث، و کسب فیض از اساتید و محدثان مختلف.

بسیاری از مورخان معتقدند، کلینی دو سال آخر عمر خویش را در بغداد به سر برده و در آنجا به تدریس و تعلیم کافی پرداخته است و شاگردانی همچون احمد بن ابی‌رافع و ابوالحسین عبدالکریم بن نصر بزاز «کتاب کافی» را در این شهر از وی فرا گرفتند.

مقام علمی: کلینی محل مراجعه‌ی بزرگان و اندیشمندان عصر خویش در مشکلات دینی بود و پیروان فرق اسلامی در فتوا به او روی می‌آوردند و به همین مناسبت به «ثقة الاسلام» شهرت یافت.

کلینی در نظر دانشمندان اهل سنت نیز بسیار بزرگ است. بسیاری از ایشان از وی تجلیل کرده و او را به عظمت و فقاهت و بزرگواری ستوده‌اند. ابن اثیر می‌گوید: احیا کننده‌ی مذهب شیعه در پایان قرن اول هجری، محمد بن علی امام باقر (علیه السلام) (م 113)، در پایان قرن دوم علی بن موسی امام رضا (علیه السلام) (م 202) و در پایان قرن سوم ابو جعفر محمد بن یعقوب کلینی رازی (م329) بوده است.

وفات: کلینی در حالیکه بیش از 70 سال از عمرش می‌گذشت و پس از 20 سال تلاش در تدوین کتاب کافی، در سال 329 هجری قمری، سالی که سال «تناثر نجوم» یعنی فرو ریختن ستاره‌ها، نام گرفته است، چشم از جهان فروبست و در «باب الکوفه» بغداد به خاک سپرده شد. در همین سال همچنین با رحلت آخرین نایب امام زمان، علی بن محمد سمری، غیبت کبری نیز آغاز گردید.

 

کلینی در نگاه عالمان

 نجاشی: «شیخُ أصحابِنا فی وقتِهِ بِالرّیِّ و وَجهُهُم و کان أوثقَ النّاسِ فی الحدیثِ و أثبتَهُم.» کلینی در زمان خود پیشوای علمای شیعه و چهرۀ درخشان آنها در ری و موثق‌ترین آنها در حدیث و ضبط آن بوده است.

شیخ طوسی: «ثقةٌ عارفٌ بالأخبارِ» ، کلینی دانشمندی مورد اعتماد و عالم به احادیث بود.

پدر شیخ بهائی: «محمد بن یعقوب الکلینی (ره) شیخُ عصرِه فی وقتِه و وجهُ العلماءِ و النبلاءِ، کان أوثقَ النّاسِ فی الحدیثِ و أنقدَهم له و أعرفَهم به.» محمد بن یعقوب کلینی در عصر خود‍، استاد علمای زمان خویش و سرآمد آنها و موثق‌ترین دانشمندان در نقل حدیث بود. او در نقد و بررسی حدیث بر همگنان تقدم داشت و بیش از همه به حدیث آشنا بود.

 

مشایخ و شاگردان کلینی

اساتید:

1- علی بن إبراهیم قمی (7068 روایت)

2- محمد بن یحیی عطار قمی (5073 روایت)

3- أبوعلی أشعری [احمد بن ادریس 875)]

4- حسین بن محمد (830 روایت)

5- محمد بن إسماعیل (758 روایت)

6- حُمَید بن زیاد (450 روایت)

7- علی بن محمد(76 روایت)

شاگردان:

1- جعفر بن محمد بن قولَوَیه قمی؛

2- محمد بن إبراهیم نُعمانی معروف به إبن أبی زینب، از شاگردان مخصوص کلینی، که کتاب کافی را نسخه‌برداری کرده است؛

3- محمد بن علی ماجیلَوَیه؛

4- هارون بن موسی تَلَّعُکبَرِی.

تألیفات مرحوم کلینی

1- تعبیر الرؤیا: احادیث مسندی از خواب و تعبیر خواب که شیخ طوسی از این کتاب به نام «تفسیر الرویا» یاد می‌کند.

2-  الرد علی القَرامَطه: این کتاب در رد جریان «قَرامَطه» که از «اسماعیلیه» جدا شده بودند و پیرو فردی به نام «حمدان بن اشعث» ملقب به «قرمط» بوده‌اند، نوشته شده بود.

3-  الرسائل (رسائل الائمه): شامل نامه‌هایی از ائمه به فرزندان و یاران خود است.

4-  کتاب الرجال: این کتاب در دانش رجال بوده است.

5- ما قیل فی الائمة من الشعر: شامل اشعار پیرامون ائمه علیهم السلام بوده است.

6-  کافی: به این کتاب به تفصیل خواهیم پرداخت.

از آثار متعدد و ارزشمند مرحوم کلینی تنها کتاب کافی ایشان به دست ما رسیده است.

کتاب کافی

نام کتاب

به نظر می‌رسد این کتاب از سوی مؤلف آن مسمی به «کافی» نبوده است. مهمترین دلیل این مطلب، عدم اشاره‌ی کلینی به نام کتاب در خطبه‌ی آغازین این اثر بزرگ است، هرچند که در دوره‌های بعد شیخ طوسی و نجاشی از کتاب کلینی به نام «کافی» یاد کرده‌اند، اما می‌توان احتمال داد که عنوان «الکافی» به عنوان نام اثر کلینی از خطبه‌ی وی در شروع کتاب اقتباس گشته است، آنجا که می‌نویسد:

«و قلتَ أنّک تُحِبُّ أن یکونَ عندکَ کتابٌ کافٍ یجمعُ فیه مِن جمیعِ فنونِ علمِ الدّینِ ...» گفته بودی که علاقه‌مندی کتابی در اختیار تو قرار گیرد که جامع فنون علم دین بوده و از هر جهت در شناخت مسائل برای تو کافی باشد.

زمان تألیف

شروع و پایان تألیف کتاب کافی دقیقاً مشخص نیست، اما نجاشی به نگاشته شدن آن در بیست سال، تصریح کرده است.

انگیزه‌ی تألیف کافی

کلینی جامع حدیثی خود را به تقاضای یکی از دوستانش نوشته است و علت درخواست آن شخص از کلینی حل دو مشکل اساسی در آن زمان بوده است:

1- در برخی از امور اختلاف روایات مشکل‌ساز شده است و حقیقت شناخته نمی‌شود.

2- کتابی که جامع تمام فنون علم دین باشد لازم است، تا طالبان علم دین از طریق اخبار صحیح به علوم و سنن دین دسترسی پیدا کنند.

مأخد کلینی در کافی

مشایخ و منابع موجود در شهر قم مخصوصا علی بن ابراهیم قمی و محمد بن یحیی اشعری.

استفاده از آثار و احادیثی که علی بن ابراهیم به توسط پدرش ابراهیم بن هاشم در کتابخانه خود فراهم کرده بود.

استفاده از بقایای کتب اصحاب ائمه (ع) و جوامع حدیثی قبل از خود

کافی در نگاه عالمان

شیخ مفید: «الکافی، و هو مِن أجَلِّ کُتُبِ الشیعةِ و أکثرُها فائدةً»: کافی از بزرگترین کتب شیعه است و دانشمندان ما بیش از هر کتاب دیگری از ‌آن سود برده‌اند.

شهید اول: «... و کتاب الکافی فی الحدیث الذی لَم یَعمَلِ الاِمامیةُ مثلَه»: و کتاب کافی در حدیث که شیعه‌ی امامیه مانند آن ‌را تألیف نکرده است.

ملا محسن فیض کاشانی: «الکافی ... أشرفُها و أتمُّها و أجمعُها ... لِاشْتِمالِه علی الاصولِ مِن بینها و خُلُوِّه مِنَ الفُضولِ و شَینِها»: درمیان کتب اربعه‌ی شیعه از همه شریف‌تر و موثق‌تر و کامل‌تر و جامع‌تر، کتاب کافی است که نسبت به سایر کتب اربعه مشتمل بر احادیث اصول دین و پیراسته از زیادت‌ها و ناهمواری‌هاست.

علامه مجلسی:  «کتابُ الکافی... أضبَطُ الاصولِ و أجمعُها و أحسنُ مُؤلِّفاتِ الفرقةِ الناجیةِ و أعظمُها»: کتاب کافی... از لحاظ ضبط درست و جامعیت، بهترین کتاب اصول اولیه‌ی حدیث شیعه و بهترین و بزرگترین تألیفات فرقه‌ی ناجیه‌ی شیعه‌ی امامیه در این زمینه است.

 

تعداد احادیث کافی

بسیاری از محققان تعداد احادیث کافی را 16199 حدیث دانسته‌اند، گرچه ارقام دیگری نیز در شمارش احادیث کافی ذکر شده است. این اختلاف‌ها نه به خاطر تفاوت نسخه‌ها و روایات موجود در آن‌ها، بلکه می‌تواند به جهات ذیل باشد:

1- تعدد سندهای ذکر شده برای یک متن

2- تکرار احادیث

3- وجود احادیث موقوف (که از غیر معصوم یعنی اصحاب ائمه (علیهم السلام) نقل شده است.)

4- متعدد شمردن روایتی که امام (علیه السلام) در یک مجلس به چند سؤال پاسخ داده‌اند.

 

ساختارکتاب

کلینی کتابش را با شیوه‌ای کارآمد بر اساس موضوعات در سه بخش اصلی تدوین کرده است:

1- اصول

2- فروع

3- روضه

اصول و فروع کافی به شیوه‌ی درختی تنظیم گشته‌اند به این معنا که هر یک دارای چند کتاب و هر کتاب مشتمل بر چند باب و هر باب مشتمل بر چند حدیث است، اما روضه باب‌بندی ندارد و روایات، یکی پس از دیگری ذکر شده است.

1.       اصول کافی

موضوع: مباحث اعتقادی و اخلاقی شامل 8 کتاب، 499 باب، 3786 روایت.

کتابهای اصول کافی:

جلد اول (از چاپ‌های هشت جلدی کافی) شامل:

1.1.    کتاب العقل و الجهل (شامل مباحثی مانند: خلقت عقل، چیستی عقل، علامت‌های عاقل، نکوهش جهل و...)

1.2.    کتاب  فضل العلم (شامل مباحثی مانند: وجوب طلب علم، فضیلت علم و علما، ثواب عالم و متعلم، صفت علما، حق عالم و...)

1.3.  کتاب التوحید (شامل مباحثی مانند: حدوث عالم و اثبات آفریننده‌ی آن، شناخت خدا با خدا، نهی از گفتار در کیفیت خدا، باطل بودن رویت خدا، و...)

1.4.  کتاب الحجة [که اخبار خُمس را نیز شامل است] (شامل مباحثی درباره نبوت و امامت از قبیل نیاز به حجت، خالی نبودن زمین از حجت، شناخت امام، خلیفة الله بودن ائمه، و...)

جلد دوم شامل:

1.5.  کتاب الایمان و الکفر (شامل مباحثی مانند: طینت مومن و کافر، درجات ایمان، خصلتهای مومن، حقیقت ایمان و یقین، و مباحثی اخلاقی از قبیل: خوف و رجاء، تواضع، حلم، قناعت، غیبت و...)

1.6.  کتاب الدعا (شامل مباحثی مانند: فضیلت دعا، رفع بلا و قضا بوسیله دعا، ثنای خدا قبل از دعا، صلوات بر محمّد صلی الله علیه و اله و اهل بیت او علیهم السلام، ذکر خداوند عز و جل و...)

1.7.  کتاب فضل القرآن (شامل مباحثی مانند: فضیلت قرآن، فضیلت حاملان قرآن، آموختن قرآن، ثواب قرائت قرآن، ترتیل قرآن با صوت نیکو و...)

1.8.  کتاب العشرة (شامل مباحثی در زمینى معاشرت مانند: معاشرت نیکو با مردم، کسانی که معاشرت با آنها نیکوست، سلام کردن، مزاح کردن و خندیدن، حقوق همسایه و...)

2.       فروع کافی

موضوع: مباحث فقهی شامل 26 کتاب، 1744 باب، 10800 روایت.

که از کتاب الطهاره شروع و به کتاب الایمان و النذور و الکفارات ختم می‌شود.

کتابهای فروع کافی: الطهارة، الحیض، الجنائز، الصلاة، الزکوة، الصیام، الحج و الزیارات، الجهاد، المعیشة، النکاح، العقیقة، الطلاق، العتق و التدبیر و الکتابة، صید الکلب و الفهر، الذبایح، الاطعمة و الاشربة، الزی و التجمل و المروة، الدواجن، الوصایا، المواریث، الحدود، الدیات، الشهادات، القضا و الاحکام، الأیمان و النذور و الکفارات.

3.       روضه کافی

این بخش فقط مشتمل بر یک کتاب و شامل مباحث گوناگونی همچون خطبه‌ها و نامه‌های ائمه (علیهم السلام)، مواعظ، قصص و مطالب تاریخی است که مجموع احادیث آن بالغ بر 597 حدیث است.

منابعی جهت مطالعه‌ی زندگی و آثار مرحوم کلینی

  • اعیان الشیعه (ج10)، محسن امین
  • الذریعه (ج17)، آقا بزرگ تهرانی
  • ریحانة الادب (ج 5)، مدرس تبریزی 
  • روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات (ج6)، میرزا محمد باقر موسوی خوانساری
  • الشیخ الکلینی البغدادی و کتابه الکافی، ثامر هاشم عمیدی
  • مفاخر اسلام (ج3)، علی دوانی
  • نامداران راحل، کریم جوانشیر
  • پژوهشی در تاریخ حدیث شیعه، مجید معارف (1)

پ.ن:

1- خلاصه‌ای از درس دوم جوامع حدیثی شیعه / دانشکده علوم حدیث

جوامع حدیثی شیعه (1)- جوامع اولیه

به نام حضرت علم و عالم و معلوم

جوامع حدیثی شیعه (1)

جوامع اولیه

تعریف جوامع حدیثی

صبحی صالح می‌نویسد: «و الْجَوامِعُ مِن کُتُبِ الْحَدیثِ تَشْتَمِلُ عَلی جَمیعِ أْبوابِ الحدیثِ الّتِی اصطَلَحوا علی أنَّها ثمانیةٌ: بابُ الْعَقائِدِ، بابُ الأحکامِ، بابُ الرِّقاقِ، بابُ آدابِ الطَّعامِ و الشَّرابِ، بابُ التَّفسیرِ و التّاریخِ و السِّیَرِ، بابُ السَّفرِ و القِیامِ و القُعُودِ (ویُسَمّی بابُ الشَّمائِلِ أیضاً)، بابُ الْفِتَنِ، و أخیراً بابُ الْمَناقِبِ وَ الْمَثالِبِ، فَالکِتابُ الْمُشتَمِلُ علی هذهِ الأبوابِ الثَّمانِیَةِ یُسَمّی جامِعاً: کَجامِعِ الْبُخارِی و جامِعِ التِّرمَذِی».

این تعریف شامل برخی از جوامع اهل سنت که فقط ابواب فقهی را در بردارند نمی‌شود؛ و ثانیاً تنها برخی از جوامع شیعه همچون کافی، وافی و بحار را در برمی‌گیرد اما امثال تهذیب، استبصار و من‌لا‌یحضره‌الفقیه را که بر اساس ابواب فقهی تنظیم شده‌اند، شامل نمی‌شود.

تعریف دیگر: «الجَوامِعُ هِیَ الْکُتُبُ التی جُمِعَتْ فِیها الأحادیثُ علی ترتیبِ أبوابِ الفقه کالأمَّهاتِ السِّتِّ، أو ترتیبِ الحروفِ الهِجائیةِ کما فَعَلَه إبن الأثیرِ فِی جامعِ الأصُولِ».

این تعریف می‌تواند کتاب‌هایی را که در شیعه و اهل سنت «جامع» نامیده می‌شود، در برگیرد، خواه این کتاب‌ها صرفاً ابواب فقهی را در برداشته باشند یا علاوه بر آن باب‌های عقائد و تفسیر و... نیز در آنها آمده باشد.

برخی جوامع را چنین تعریف کرده‌اند: «هی الکُتُبُ الّتی جُمِعَت فیها الأحادیث علی ترتیبِ أبواب الفقهِ کالصِّحاحِ السِّتةِ الأمهاتِ عند العامةِ و الکُتُبِ الأربعةِ للمحمدِین الثّلاثَةِ عند الخاصةِ أو الکُتُبِ الثَّلاثةِ مِنَ المَجامیعِ الحدیثیةِ المتأخرةِ: البِحارِ و الوسائلِ و الوافی. أو یکونُ الجمعُ علی ترتیبِ الحروفِ الهجائیةِ کما فی جامعِ إبنِ أثیر».

از آنجا که در شیعه هیچ یک از جوامع حدیثی براساس حروف الفبا تنظیم نشده‌اند، می‌توان در تعریف جوامع حدیثی شیعه به همین تعریف اکتفا کرد که: «هیَ الکُتُبُ التی فیها الأحادیثِ علی ترتیبِ أبوابِ الفقهِ».

بنابراین وجه اشتراک کلیه جوامع حدیثی شیعه اعم از متقدم و متأخر آن است که ابواب فقهی را در برداشته و براساس آن تنظیم شده‌اند، خواه ابواب عقائد و تفسیر و ... را هم داشته باشند، مانند کافی و بحار، خواه این ابواب را دارا نباشند، همانند تهذیب و من‌لا‌یحضره الفقیه.

نگاهی به مراحل تاریخی تدوین جوامع حدیثی شیعه

جوامع حدیثی شیعه به لحاظ تاریخی به سه دسته تقسیم می‌شود:

1-      جوامع اولیه (تألیف قرن دوم و سوم)، مانند: نوادر الحکمه، المحاسن، کتب الثلاثین و...

2-      جوامع متقدم یا ثانویه (تألیف قرن چهارم و پنجم)، شامل کتب اربعه: کافی، تهذیب، استبصار و من‌لایحضره‌الفقیه

3-   جوامع متأخر (تألیف قرن یازدهم و دوازدهم)، شامل: وافی، وسائل الشیعه، بحارالانوار و نیز مستدرک وسائل الشیعه، جامع احادیث شیعه و...

جوامع اولیه

تألیف جوامع اولیه حدیث شیعه در دوران حضور یا همان دوران حیات امامان معصوم (علیهم السلام) شروع شده است.

ادوار حدیث شیعه در زمان حضور:

1-      عصر امام علی علیه السلام تا پایان امامت امام سجاد (علیه السلام) (سال 96 هجری): عصر تولد و رشد حدیث شیعه.

2-      عصر صادقین علیهماالسلام (96 تا 148 هجری): عصر شکوفایی و انتشار حدیث شیعه وعصر تدوین اصول

3-   عصر امام هفتم علیه السلام تا آغاز غیبت صغری (سال 148 تا 260 هجری): عصر تبویب و شکل‌گیری فقه و حدیث شیعه و عصر تدوین جوامع اولیه

نگاهی به دوره‌ی دوم، (عصر امام باقر و امام صادق علیهماالسلام)

این دوره که عصر طلایی حدیث شیعه است از سه جهت با دوران‌های دیگر متفاوت است:

1-   کثرت شاگردان این دو امام: شیخ طوسی در کتاب رجال خود 3223 نفر را به عنوان اصحاب امام صادق و 468 نفر را از اصحاب امام باقر (علیه السلام) برشمرده است.

2-      کثرت احادیث منقول از این دو امام

3-   تدوین بخش عمده‌ی اصول اربعمئة: منظور از اصل غالباً کتابی است مشتمل بر احادیث معصومین (علیهم السلام)، که روایات آن از کتاب دیگری گرفته نشده است بلکه راوی مستقیماً یا توسط راوی دیگری از امام (علیه السلام) نقل می‌کند.

ویژگی‌های نوشته‌ها و اصول اولیه:

1-      نداشتن نظم و ترتیب و باب‌بندی مناسب؛ چون هدف مؤلفان صرفاً حفظ و نگهداری حدیث بود.

2-      حجم کم و اشتمال بر روایات اندک؛ کمتر از چند صد حدیث.

3-   از آنجا که به موضوع خاصی اختصاص نداشتند، اغلب به نام صاحبان آن شهرت می‌یافتند؛ مانند اصل زید زرّاد (شامل 34 حدیث در موضوعات مختلف) و اصل زید نَرسی (شامل 51 حدیث در موضوعات مختلف).

4-      بیشتر اصول در عصر امام باقر تا امام کاظم علیهماالسلام، به ویژه در زمان امام صادق علیه‌السلام تدوین شده‌اند.

5-      مهمترین منابع شناسایی این اصول فهرست شیخ طوسی و رجال نجاشی است و مقدمه‌ی معجم احادیث بحارالانوار.

6-   عمده‌ی این اصول درگذر ایام از بین رفته‌اند، از میان اصول روایی شیعه تعداد 16 اصل باقی‌ مانده که با عنوان «الأصول الستة عشر» به چاپ رسیده است.

7-   این اصول به عنوان بخشی از مدارک کتب اربعه حدیثی، به طور مستقیم یا بواسطه‌ی کتب دیگر در اختیار مؤلفان کتب اربعه قرار گرفته است و آنان به طبقه‌‌بندی و تبویب احادیث اصول پرداخته‌اند.

نکته: در فرق بین اصل و کتاب چنین گفته شده که تبویب و دسته‌بندی در اصول تقریباً مدخلیتی نداشت، اما در کتاب یا مؤلَّف غالباً نوعی تبویب و فصل‌بندی وجود داشت. بنابراین اصول مبنای تألیف «کتابها» بودند که در آنها علاوه بر تنظیم و دسته‌بندی، گاه کلام مؤلف و راوی نیز وجود داشت.

نگاهی به دوره‌ی سوم (عصر امام کاظم علیه السلام تا آغاز غیبت صغری)

o        درگذشت صادقین (علیهما السلام)

o        باقی‌ماندن میراث عظیمی از معارف دینی، خصوصاً فقه و حدیث، و اهمیت حفظ آنها

o        سالم ماندن آنها از جعل و تحریف،

o        دشوارتر شدن ارتباط با معصومین خصوصا در دوران غیبت صغری

این دلایل سبب شد، گروهی از عالمان شیعه وقت خود را برای نگهداری و آموزش و همچنین تبویب و دسته‌بندی احادیث اصول صرف کرده به نگاشتن کتاب‌هایی که جامع احادیث در موضوعات گوناگون بود، اقدام کردند. البته با وجود چنین جوامعی، نیاز به کتاب‌های اصل کم شد و همین امر زمینه‌ی نابودی بسیاری از اصول را فراهم ساخت. از همین رو در پایان قرن دوم و نیز قرن سوم هجری شاهد تألیف نخستین جوامع حدیثی شیعه هستیم که از آنها به جوامع اولیه نام می‌بریم.

 

دسته‌بندی جوامع اولیه به لحاظ عنوان

1ـ کتبی که به نام «الجامع» مانند: کتاب الجامع، تألیف احمد بن محمد بن ابی‌نصر، کتاب الجامع، تألیف محمد بن علی بن محبوب اشعری و کتاب الجامع الکبیر فی الفقه، تألیف یونس بن عبدالرحمن.

2ـ کتبی که به نام «الثلاثین»: مانند: کتاب الثلاثین، تألیف علی بن مهزیار اهوازی، کتاب الثلاثین، تألیف حسین بن سعید اهوازی و کتاب الثلاثین، تألیف عبیدالله بن علی حلبی.

3ـ کتب دیگر: مانند: النوادر تألیف احمد بن محمد بن عیسی اشعری، المحاسن، تألیف احمد بن محمد بن خالد برقی و نوادر الحکمة، تألیف محمد بن احمد اشعری.

نگاهی به برخی از جوامع اولیه

1- کتاب النوادر:

مؤلف: احمد بن محمد بن عیسی اشعری قمی، از روات بزرگ شیعه در قرن سوم هجری و از اصحاب امامان رضا، جواد و هادی (علیهم السلام)، است. نجاشی دربارۀ وی می‌گوید: «شیخُ القُمیین و وجهُهم و فقیهُهم.»

ارزش و اعتبار: از کتاب‌های روایی معتبر و از اصول اولیه شیعه؛ در مجموعه‌های روایی بزرگ مانند کتب اربعه، وسائل الشیعه، بحار الانوار و دیگر کتابهای روایی معتبر روایت نقل شده و به آن استناد کرده‌اند.

نظر علما درباره‌ی کتاب النوادر: علامه مجلسی می‌گوید: «با توجه به برخی از عبارات کتاب، آشکار می‌شود که این  کتاب، نوشته‌ی احمد بن محمد بن عیسی قمی است و به هرحال این کتاب در نهایت اعتبار است.»

شیخ حر عاملی: «دو نسخه‌ی صحیح و معتبر از این کتاب به دست من رسیده است که من در آن تحقیق کردم و دیدم اکثر روایات آن درکتب اربعه و کتاب‌های مشهور و متواتر دیگر موجود است و احادیث فراوانی را شیخ طوسی، شهید اول، ابن طاووس، حمیری، طبرسی و دیگران از این کتاب در تألیفات خود نقل کرده‌اند، این روایات هم اکنون موجود است و قرائن و شواهد بر اعتبار این کتاب نیز فراوان است.»

شیخ آقا بزرگ تهرانی: «کتاب النوادر نوشته‌ی احمد بن محمد بن عیسی قمی، شیخ اشاعرۀ قم است که مقید به نقل روایات معتبر بوده‌اند.»

تنظیم: ابوسلیمان داود بن ‌کوره، یکی از شاگردان احمد بن ‌محمد‌ بن ‌عیسی، این کتاب را تنظیم و فصل‌بندی نمود. در این‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌باره نجاشی می‌گوید: «و کان غیرَ مُبَوَّبٍ فَبَوَّبَه داودُ بنِ کوره». و او یکی از پنج راوی است که کلینی در کتاب کافی از آنها با تعبیر «عدة من اصحابنا» یاد می‌کند که از احمد بن محمد بن عیسی روایت نقل می‌کنند.

موضوع: موضوع کتاب روایات فقهی است که به صورت بحثهای مختلفی در این کتاب مطرح شده است که در زیر به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

1‌ـ بحثهای پیرامون روزه

2ـ احکام نذر و قسم

3ـ بحثی در کفارات مختلف

4ـ احکام، شرایط و محرّمات ازدواج

5ـ عدۀ طلاق

6ـ مناسک حج و ...

تعداد روایات: کتاب النوادر موجود شامل 456 روایت است که در 37 باب تنظیم شده است. این کتاب توسط انتشارات مدرسة الامام المهدی چاپ گردیده است.

2- المحاسن

مؤلف: ابوجعفر احمد بن محمد بن خالد برقی متوفای 274 یا 280 هجری، از محدثان بزرگ و از اصحاب امام جواد و امام هادی (علیهما السلام) است. نجاشی درباره‌ی وی می‌گوید: « و کانَ ثقهً فی نفسِه یَروی عن الضعفاءِ و اعتَمَد المراسیلَ».

علما و محدثان قم که در قبول خبر بسیار سختگیر بوده‌اند با او مخالفت کرده‌اند و در آخر، احمد بن محمد بن عیسی اشعری به دلیل کثرت نقل از راویان ضعیف و اعتماد به مراسیل او را از قم اخراج کرده است، البته بعد از مدتی او را بازگردانده و از او اعاده‌ی حیثیت کرده است.

اعتبار و اهمیت: این کتاب از بهترین کتاب‌های روایی شیعه به شمار می‌آید و برخی اهمیت و اعتبار این کتاب را در ردیف کتب اربعه دانسته‌اند. کتاب محاسن یکی از منابع مهم کتاب کافی است و شیخ کلینی به این کتاب استناد نموده و از آن روایت نقل می‌کند. شاهد این مطلب تکرار نام احمد بن محمد بن خالد در اسناد کافی است.

سخن علما: شیخ صدوق در آغاز کتاب من‌لا‌یحضره الفقیه می‌فرماید: «من احادیث این کتاب را از منابعی مطمئن که در میان فقهای شیعه مشهور است و به آن استناد کرده و به آن مراجعه می‌کنند، گرفته‌ام، مانند: کتاب المحاسن نوشته‌ی احمد بن ابی عبدالله برقی، این کتاب از اصول اولیه‌ی شیعه و از کتاب‌هایی است که سند من به آنها معروف است، این کتاب در فهرست کتاب‌هایی است که از مشایخ بزرگ شیعه روایت می‌کنم.»

محمد تقی مجلسی در شرح فارسی بر کتاب «من‌لا‌یحضره الفقیه» می‌فرماید: «کتاب محاسن نزد ما هست و چنان که مشایخ نقل کرده‌‌اند مؤلف آن بسیار بزرگ و ثقه و معتمد علیه است، آنچه هم اکنون از کتاب موجود است شاید ثلث آن باشد.»

قاضی نورالله شوشتری از این کتاب به عنوان پنجمین کتاب معتبر شیعه و در ردیف کتب اربعه نام برده است.

ساختار: محاسن، مشتمل بر کتاب‌های متعددی بوده است، و بنا به گفته‌ی شیخ طوسی و نجاشی، اجزاء و کتاب‌های محاسن کم و زیاد گزارش شده است و از همین رو شیخ طوسی در فهرست 86 کتاب و نجاشی در فهرست خود 93 کتاب از محاسن را نام برده‌اند، اما در نسخه‌های موجود تنها 11 کتاب آن موجود است که عبارتند از:

1ـ کتاب الأشکال و القرائن (روایاتی که در آنها اعداد 3 تا 10 بکار رفته و همچنین وصایای پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام)

2ـ کتاب ثواب الأعمال (روایاتی درباره‌ی اجر و پاداش انواع اعمال خیر)

3ـ کتاب عقاب الأعمال (روایاتی پیرامون گناه و مجازات انواع اعمال ناپسند)

4ـ کتاب الصفوة و النور و الرحمة (مقام رسول خدا و اهل بیت و شیعیان)

5ـ کتاب مصابیح الظلم (هدایت و طرق مختلف آن از امام، عقل و علم)

6ـ کتاب العلل (علل احکام شرعی)

7ـ کتاب السفر (احکام وروایاتی درباره‌ی سفر)

8ـ کتاب المآکل (پیرامون احکام خوردنی‌ها و آشامیدنی‌ها)

9ـ کتاب الماء (احکام آبها)

10ـ کتاب المنافع (احکام استخاره و مشورت)

11ـ کتاب المرافق (احکام منزل و نظافت و وسایل رفت و آمد)

تعداد روایات: محاسن موجود مشتمل بر قریب 2700 روایت است که احادیث تکراری آن بسیار اندک است. این کتاب با تحقیق آقای سید مهدی رجائی در دو جلد توسط انتشارات المجمع العالمی لأهل‌البیت چاپ شده است.(1)

پ.ن:

1- خلاصه‌ای از درس اول جوامع حدیثی شیعه / دانشکده علوم حدیث