به نام حضرت علم و عالم و معلوم
نحو عربی (18)
توابع (5)
بدل
تعریف بدل
یکی از توابع است که یا عینِ متبوع خود یا جزء آن و یا یکی از ویژگیها و متعلّقات آن است و در هر صورت، مراد اصلی گوینده، ذکر بدل است (قالَ الإمامُ علیٌّ علیهالسّلام).
انواع بدل
1- بدل کلّ از کلّ (مطابق): تابعی است که در معنا با متبوع خود (مبدلٌمنه) مطابق و مساوی است (رأیتُ أخی أحمدَ)؛
2- بدل جزء از کلّ: تابعی است که جزء یا قسمتی از مبدلٌمنه تلقّی میشود (وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً؛ رأیتُ الطّلاّبَ عِشرینَ مِنهُم)؛
3- بدل اشتمال: تابعی است که بر خلاف دو نوع دیگر، تنها بیانگر یکی از خصوصیات و متعلّقات آن است که مبدلٌمنه بر آن اشتمال دارد (أعجَبَنی علیٌّ حِلْمُهُ؛ نَفَعَنی المعلّمُ عِلمُهُ)؛
4- بدل مباین: تابعی است که از نظر لفظی و معنایی کاملاً با مبدلٌمنه متفاوت است و در عین حال، مقصود اصلی از ذکر متبوع به شمار میرود (جاءَ أخی، أبی).
انواع بدل مباین
الف) بدل غلط: آوردن این نوع از بدل مباین با هدف تصحیح اشتباهی که در جمله رخ داده است، صورت میپذیرد (جاءَ کمالٌ، جمالٌ).
ب) بدل نسیان: بدلی است که با هدف تصحیح سهوی که به سبب فراموشی در بیان یکی از اجزای جمله رخ داده است، صورت میپذیرد؛ یعنی، ذکر مبدلٌمنه در جمله در نتیجهی سهو و نسیان بوده و اساساً مورد نظر گوینده نبوده است (قُلتُ لَکَ، لَهُ)؛
ج) بدل إضراب: بدلی است که ذکر آن پس از مبدلٌمنه، نتیجهی تغییر رأی گوینده و جایگزین کردن واژهای دیگر به جای مبدلٌمنه است که در این صورت، واژۀ دوم «بدل إضراب» نامیده میشود؛ مانند اینکه در ابتدا خطاب به مخاطب خود بگوییم: «خُذِ القَلَمَ»؛ آنگاه بلافاصله رأی خویش را تغییر دهیم و پس از آن بگوییم: «الکِتابَ».
ملاحظه
منشأ کاربرد بدل غلط و بدل نسیان، به ترتیب سهو زبانی و اشتباه ذهنی است و در هر حال، تنها کاربرد یکی از آن دو در جمله صحیح است و نمیتوان هر دو را داخل در مقصود گوینده دانست؛ بر خلاف بدل إضراب که اراده کردن مبدلٌمنه و بدل، هر دو، در قصد و غرض گوینده صحیح و بدون اشکال است؛ امّا با در نظر گرفتن این نکته که متکّلم از بیان مبدلٌمنه، به ذکر بدل عدول کرده است، از این رو نیز کاربرد واژهی «بَلْ» از نظر معنایی پیش از «بدل إضراب» صحیح است (حَبیبی قمرٌ، شمسٌ)
در همهی انواع بدل مباین، قصد متکلم از ذکر بدل، تصحیح یک اشتباه است که منشأ آن یا جنبهی لفظی دارد، یا از سر فراموشی است و یا نتیجهی تغییر دیدگاهی است که از ابتدا در جمله بیان شده است. از همین رو، به هر سه نوع بدل مورد نظر، در یک نامگذاری کلّی «بدل مباین» گفته شده است.
حالتهای بدل
الف) اسم بدل از اسم (إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ مَفَازاً حَدَائِقَ وَ أعْنَاباً)
ب) فعل بدل از فعل (وَ مَنْ یَفْعَلْ ذَلِکَ یَلْقَ أثَاماً یُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ)
ج) جمله بدل از جمله (أمَدَّکُمْ بِمَا تَعْلَمُونَ أمَدَّکُمْ بِأنْعَامٍ وَ بَنِینَ)
د) جمله بدل از مفرد (أفَلا یَنْظُرُونَ إِلَى الإِبِلِ کَیْفَ خُلِقَتْ وَ إِلَى السَّماءِ کَیْفَ رُفِعَتْ)
احکام نحوی بدل
1- بدل جزء از کلّ و بدل اشتمال همواره همراه با ضمیری به کار میروند که مرجع آن، مبدلٌمنه است و این امر بدین منظور است که میان آنها ارتباط معنایی برقرار باشد (ثُمَّ عَمُوا وَ صَمُّوا کَثِیرٌ مِنْهُمْ؛ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتَالٍ فِیهِ).
2- مطابقت میان مبدل و مبدلٌمنه از نظر معرفه و نکره بودن لازم نیست؛ بنابراین بدلِ نکره میتواند برای مبدلٌمنهِ معرفه یا به عکس به کار رود (لَنَسْفَعاً بِالنَّاصِیَةِ نَاصِیَةٍ کَاذِبَةٍ خَاطِئَةٍ)
نکته: هنگامی که بدلِ نکره برای مبدلٌمنهِ معرفه به کار میرود، شرط است که بدل، نکرهی مخصّصه باشد (إِنَّکَ لَتَهْدِی إِلَى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ صِراطِ الله الَّذِی لَهُ مَا فِی السَّماواتِ وَ مَا فِی الأرْضِ)
3- «ضمیر» در هیچ صورتی نمیتواند در جایگاه بدل به کار رود؛ اما در موارد استثنایی، اسم ظاهر در جایگاه بدل برای مبدلٌمنهِ ضمیر به کار رفته است (وَ أسَرُّوا النَّجْوَى الَّذِینَ ظَلَمُوا)(1)
پ.ن:
1- خلاصه ای از درس هجدهم نحو عربی 3 / دانشکده علوم حدیث
مفید بود. ممنون